جدال دو همسایه؛ پاکستان و افغانستان به دنبال چه هستند؟
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - آخرین خبر / چند روزی است که خبرهایی از همسایگان شرقی کشورمان مبنی بر تنش های مرزی میان افغانستان و پاکستان منتشر می شود. هر چند این موضوع یک مسئله مربوط به علم روابط بین المللی است اما زمینه های اجتماعی و تاریخی آن جالب توجه است.
یکی از مهم ترین مسئله اختلافی آن دو کشور خط مرزی «دیورند» است. خطی که طی پیمان راولپندی در سال 1919 میان افغانستان و هند بریتانیایی پذیرفته شد. سالهای بعد پس از استقلال هند و دو قسمت شدن هند و تأسیس کشور پاکستان، این مناطق واگذار شده به عنوان مناطق خودمختار قبایلی در خاک پاکستان شناخته شدند. پس از عبدالرحمن خان_که حاکم افغانستان در زمان انتعقاد این پیمان بود_حاکمان افغانستان اکثراً مخالف به رسمیت شناختن مرز دیورند بودند. این مرز از میان قبایل پشتون که باهم پیوند خانوادگی، مذهبی و سنت های مشترک دارند، می گذرد.
از نظر ساکنان این مناطق اهالی این مناطق تقسیم شده قابل تفکیک نبودند. پیوند ها بین مردم پشتون، به ویژه اعضای یک قبیله، آنقدر قوی است که اگر شخصی از هر طرف خط گرفتار یک دشمنی بشود یا در لیست تحت تعقیب دولتشان قرار بگیرد، برای آنها عادی است که در طرف دیگر خط پناه بگیرند. حتی می توان گفت پناه دادن برای قوم پشتون یکی از مهم ترین ارزش ها و سنت ها است. به عنوان مثال وقتی بن لادن پناهنده این گروه شد حتی تا حد از دست دادن قدرت و حمله آمریکا حاضر نشدند او را به دولت وقت افغانستان تسلیم کنند.
همچنین در طول تاریخ حوادث مختلف باعث شد تا قبایل پشتون با هم متحد شوند. مثلا در زمان سقوط دولت امان الله خان در افغانستان، نادرخان سفیر وقت افغانستان در پاریس، به مناطق قبایل پشتون آمد تا نیروهای نظامی این قبایل را همراه کند. در اینجا قبایل از بازگرداندن پشتونها به قدرت در افغانستان حمایت کردند. در آن زمان پشتونها قبایل آزاد در خاک پاکستان بودند و ملیت افغانی نداشتند اما برای بازگرداندن قدرت به دست پشتون ها و سقوط تاجیک ها وارد جنگ شدند. بنابراین اساسا مفهوم مرز برای مردم این مناطق درک و پذیرفته نشده است. بلکه مفهوم قوم و خویشی مهم تر از چارچوب مقررات گمرکی، حاکمیتی و حتی در برخی موارد سیاسی است. به گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان (AEN) یکی از اهالی این مناطق می گوید:« آنها حتی کلمات “پاسپورت” و “گمرک” را نمی شناختند. تعداد بسیار کمی از مردم می دانستند که این طرف کدام سمت و کشور است یا آن طرف کدام کشوراست».
در چنین شرایطی پاکستان به دلیل نگرانی های امنیتی ناشی از تحرکات «تحریک طالبان»، زیرساخت های فیزیکی خط دیورند را تقویت کرده و تقریباً طی سال های قبل آن را به طور کامل حصارکشی کرده است. از طرفی دیگر عمده قدرت سیاسی و سمت ها در ساختار سیاسی حکومت طالبان (امارت اسلامی افغانستان) در دست پشتون ها و به خصوص شبکه شبه نظامی حقانی هستند که عمده رهبران آن ها از این قومیت می باشند. طبیعی است که وقتی در این شرایط با پاکستان به توافق نرسند.
به طور کلی کشورها یا مناطقی که براساس قراردادهای این چنینی یا دخالت کشور ثالت شکل گرفتند و مرز بندی شدند، معمولا ثبات کمتری دارند. به عنوان مثال در ماجرهای اخیر سوریه نیز باتوجه به اینکه مرزهای آن نه بر اساس روند طبیعی تاریخ یعنی (جنگ حکومت ها و سلسله ها یا موانع جغرافیایی) بلکه بر اساس قرارداد «سایکس – پیکو» پس از فروپاشی عثمانی شکل گرفته است، تا اکنون روی ثبات را به خود ندیده است. ماجرای خط دیورند و به خصوص قبایل آن مناطق نیز از این دست مسائل می تواند باشد. شاید بتوان به مسائل سیستان و بلوچستان در کشور خودمان نیز از این زاویه نگاه کرد.
خبرنگار: محمدجواد خالقی
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1001473/