قسط بده که دیده شوی!
اقتصادي
بزرگنمايي:
ندای لرستان - فارس /افزایش چشمگیر خریدهای اقساطی در میان جوانان شهرنشین، نشان از سبکی از زندگی دارد که ظاهر را به بهای فرسایش باطن، در اولویت قرار داده است.
جوان امروز، گوشی 160 میلیونی دارد، اما خواب راحت ندارد. زیر پیراهن مارکدار، دکمههای قسط و اضطراب را پنهان کرده. ظاهر تجملی و باطن پرفشار، حکایت این روزهای نسلی است که برای «دیده شدن»، بدهکارتر از همیشه زندگی میکند.این روزها گزارشها از رشد چشمگیر فروش اقساطی در بازار گوشیهای پرچمدار، پوشاک لاکچری و لوازم شخصی حکایت دارد، مشاهدات میدانی نشان میدهد خریداران عمده این اقلام، نه طبقه مرفه، بلکه جوانان طبقه متوسط و بعضاً کمدرآمد هستند. نسلی که برای رسیدن به تصویری خاص در فضای مجازی، به قسطهای بلندمدت، خریدهای نسیه و ظاهرهای اجارهای پناه برده است.
وقتی لباس فقط برای عکس است
مریم که 26 بهار را به چشم دیده است، منشی یک شرکت خصوصی است. منتها روی میزش آیفون 13 میدرخشد؛ اما وقتی صحبت از اقساط میشود، آه بلندی میکشد که «بیشتر حقوقم برای قسط گوشی میره، تازه خرج خوراک و رفتوآمدم هم توی این شرایط قوزبالاقوز شده، همش برای اینه که تو چشم باشم، زیرا وقتی با گوشی ساده یا لباس معمولی میری جایی، انگار آدم حساب نمیشی».او از زمانی میگوید که بدون گوشی هوشمند و لباس شیک، چند بار از قرارهای کاری و حتی خواستگاری کنار گذاشته شد!
بازار ![]()
بازارهایی که برای نمایش میچرخند
صاحبان فروشگاهها دقیقتر از هر کارشناس میدانند مشتری امروز دنبال چیست. یکی از فروشندگان پوشاک در مرکز خرید امامزاده حسن در حوالی جنوب غرب تهران میگوید: «این روزا اکثر خریدها قسطیه؛ ولی نه برای نیاز. لباسو فقط یه بار میپوشن، عکس میگیرن و بعد یا پس میدن یا میفروشن. انگار لباس برای عکس لازم دارن، نه برای پوشیدن!».
قسط برای نیاز مشروع است، نه تفاخر مصنوعی
در متون فقهی، مانند مکاسب شیخ انصاری و تحریرالوسیله امام خمینی(ره)، خرید اقساطی با شرایطی کاملاً مشروع دانسته شده است که اگر معامله با رضایت طرفین باشد و زمان پرداخت مشخص شود، اشکال ندارد. اما اگر فرد از توان مالی خود خارج شود یا معامله برای تفاخر، اسراف یا فشار اجتماعی باشد، مشمول نهی فقهی و حتی احکام ورشکستگی (حَجر و تفلیس) میشود.کمیل رودی کارشناس سواد مالی در این زمینه ابراز میدارد که «امروز برطرف کردن نیازهای اساسی و واقعی آنقدر دشوار است که افراد رو به قرض میآورند. قرضی که چند جنبه منفی در خود دارد یکی اینکه درآمد آینده را میبلعد. منتها از سویی دیگر درآمد امروز کفاف نیازها و خواستهها را نمیدهد و نیاز به قرض پیدا میکنیم تا حال خود را خوب کنیم و در واقع از درآمد آینده خود پول برداشت میکنیم. در نتیجه برای هزینههای آینده درآمد کمتری داریم چون در گذشته خرج کردهایم».او میگوید: بنابراین، قرض برای اقلام مصرفی وضع مالی ما را در آینده دشوارتر میکند. دوم اینکه، فشار زندگی در واقع همین فشار بازپرداخت بدهیها و کاهش توان اقتصادی آینده است که باعث تنش در روابط و کاهش اعتمادبهنفس میشود و گاه پای دادگاه و پیگیریهای حقوقی نیز به میان میآید.بااینحال فرض کنید که قرض برای نیازهای غیرمالی مثلاً دیده شدن یا پذیرفته شدن در یک گروه اجتماعی باشد. در حقیقت ما بهجای پاسخ درست به نیازهای ارتباطی و روانی خود از پولی مایه میگذاریم که نداریم و این سرآغاز دومینوی اتفاقاتی ناخوشایند در زندگی مالی است.
پنهانکاری مالی؛ بمب ساعتی در خانهها
مریم محمودزاده مشاور خانواده تأکید میکند: وقتی جوانی برای خریدهای نمایشی قسط میگیرد، آرامآرام کنترل مالی از دستش خارج میشود. خانوادههایی که با قسط سرپا بودند، الان با اقساطی که برای برند و استایل پرداخت میشود، درگیر دعوا و بحران اعتماد شدهاند.او میگوید که «پنهانکاری مالی یکی از دلایل جداییهای عاطفی در زوجهای جوان است. خریدی که برای یک پُست اینستاگرامی انجام میشود، گاهی تا سالها زندگی را فرسوده میکند.»
ظاهر لوکس؛ باطن فرسوده
ظاهر پرزرقوبرق در قاب گوشیها، اغلب پنهان کننده واقعیت درون است. قسطی که برای یک عطر خارجی، یک مانتوی خاص یا یک تلفن همراه پرداخت میشود، شاید در ظاهر چیزی نباشد؛ اما در طولانیمدت، اعتمادبهنفس، روابط خانوادگی، آرامش ذهن و حتی انتخابهای شغلی فرد را درگیر میکند.
قسط، آری؛ چشموهمچشمی، هرگز
در نگاه دین، قسط، قرض یا دِین وقتی بر پایه عقل و نیاز بنا شود، میتواند نجاتدهنده باشد. اما اگر قسط صرفاً برای حفظ ظاهر و گرفتن چند لایک بیشتر باشد، آرامش انسان را میبلعد.حال در چنین شرایطی که خانهای قسط یا قرض دارد، باید گفتوگو هم داشته باشد، زیرا هر چند ظاهر لوکس، باطنی پرفشار دارد، اما این فشار یکشبه ایجاد نمیشود. ریشه بسیاری از قسطهای بیبرنامه، در نبود گفتوگوی مالی در خانواده و فقدان آموزش سبک زندگی اقتصادی به فرزندان است.
خانهای که در آن از پول نگویند، فرزندی لاکچرینما میپروراند
خانوادهای که در آن درباره پول، نیاز، اولویت و قناعت گفتوگو نمیشود، ناخواسته فرزندانی تربیت میکند که ارزش خود را در مارک کفش و مدل گوشی جستوجو میکنند. پدر و مادری که فقط با قسطدادن در حال مدیریت بحران هستند، ممکن است فراموش کنند که باید «چراییِ خرید» را هم به فرزندان یاد بدهند، نه فقط چگونگی پرداخت قسط.
قسطهای بیبرنامه، دشمن تعادل در خانوادهاند
در واقع مدیریت اقتصاد خانواده؛ یعنی تنظیم دخلوخرج با نگاه واقعبینانه به درآمد، نیازها و آینده. اما وقتی اقساط بهجای تأمین نیاز، به رقابت در ظاهر بدل میشوند، ستونهای مالی خانواده به لرزه میافتد. خرجهایی که برای دل دیگران میشود، اغلب با اضطراب درونی جبران میشود.یک خانواده متعادل، قبل از هر خرید، یک سؤال کلیدی از خود میپرسد که «آیا این خرید ضروری است، یا فقط برای شبیه شدن به دیگران است؟»بنابراین در ساختار سالم اقتصادی خانواده هر قسط باید با مشورت و رضایت اعضای خانواده بسته شود؛ اولویت با نیازهای اساسی و بلندمدت است، نه لذتهای آنی و نمایشی. پس خرید، باید متناسب با درآمد باشد، نه متأثر از چشموهمچشمی.حال تصور کنید اگر این اصول رعایت نشود، اقساط کوچک، بهمرور تبدیل به بحرانهای بزرگ میشوند. نتیجهاش میشود پدر یا مادری که برای پرداخت یک قسط دیگر، ساعات بیشتری کار میکنند و دیگر وقتی برای باهم بودن باقی نمیماند یا میشود خانوادهای که در ظاهر شیک است، اما در درون، لبریز از فرسودگی مالی و تنش روانی.
حال این روشها را امتحان کنید
در همان قدم اول از خانه شروع کنید؛ گفتوگوی شفاف درباره خریدها داشته باشید از جمله اینکه چرا خرید میکنیم؟ این کالا ضروری است یا نه؟ پرداختش از چه محلی است؟ این سؤالات را با فرزندتان در میان بگذارید، حتی اگر او نوجوان باشد، مشارکت او در تصمیمسازی، درک اقتصادیاش را بالا میبرد.در گام بعدی بهجای تنبیه، الگو باشید. به طور مثال اگر پدر گوشی ساده دارد و با آن زندگی باکیفیتی را مدیریت میکند، این پیام اثرگذاری بیشتری دارد تا اینکه فرزند را از داشتن گوشی گرانقیمت منع کنید، اما خودتان تازهترین مدل را داشته باشید.
بیایید دوباره سبک زندگی را برای خودتان بازتعریف کنید که خرید قسطی اگر برای «ارتقای کیفیت زندگی» باشد، میتواند منطقی باشد. اما اگر برای دیدهشدن، بهتر جلوهدادن یا رقابت مجازی باشد، خانواده باید مرز این تفاوت را برای خودش و فرزندانش روشن کند.اما یک نکته طلایی این است که «آموزش سواد مالی» را از همان دوران کودکی فرزندتان در نظر داشته باشید و مدیریت پول را از همان سنین پایین تمرین دهید. نمونه عینی این راهکار شامل پسانداز، مقایسه قیمتها، پرهیز از خرید احساسی است. حال در نظر بگیرید نوجوانی که سواد مالی دارد، خودش قسطی را انتخاب نمیکند که آرامش امروزش را قربانی ظاهر فردایش کند.در نتیجه خانهای که قسط دارد، باید گفتوگو هم داشته باشد. خانوادهای که نمیخواهد فرزندش با یک گوشی یا کفش قسطی تعریف شود، باید به او یاد دهد ارزش آدمها به آن چیزی است که در ذهن و دلشان میگذرد، نه در عکسهایی که با افکت «لاکچری» منتشر میکنند.
-
سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۲:۱۱
-
۷ بازديد
-

-
ندای لرستان
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1019796/