ندای لرستان
سانتیمانتالیسم روشنفکرانه
شنبه 30 فروردين 1404 - 20:47:01
ندای لرستان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مسعود زمانی‌مقدم| مصطفی مهرآیین، در جایگاه یک جامعه‌شناس اساساً فاقد ایده و اندیشه‌ای منسجم و قابل‌توجه است که بخواهد نقد شود. ازاین‌رو صرفاً می‌توان به ظهور و بروز نمایش‌گونه او در فضای مجازی پرداخت. او با سخنرانی‌ها و نوشته‌های جنجالی‌اش در نگاه اول تصویری از یک روشنفکر فرهیخته ترسیم می‌کند، اما وقتی لایه‌های ظاهری این لفاظی‌ها را کنار می‌زنیم، با خلئی عمیق مواجه می‌شویم که نه‌تنها به فهم جامعه ایران کمکی نمی‌کند، بلکه مانعی دربرابر شکل‌گیری یک جامعه‌شناسی اصیل، منسجم و متناسب با واقعیت‌های بومی و زمینه‌مند این سرزمین می‌شود.
سخنرانی‌ها و نوشته‌های او اغلب با اعتمادبه‌نفسی ارائه می‌شوند که البته به‌ندرت با محتوای عمیق و تحلیلی همراه است. با ارجاعات متعدد به نظریه‌پردازان غربی، گویی هدفش نه تبیین مسائل اجتماعی، بلکه تحت‌تأثیر قرار دادن مخاطب با هیاهوی کلامی است. گفته‌های او چیزی فراتر از انفجار احساسات تند و آتشین نیستند؛ عباراتی که پشت نام‌هایی از متفکران برجسته پنهان شده‌اند، این استنادها اغلب سطحی و بدون انطباق با زمینه‌های تاریخی و فرهنگی ایران هستند. او به‌جای ارائه تحلیل‌های عمیق و زمینه‌مند، تنها به‌ردیف کردن اسامی و اصطلاحات بسنده می‌کند. این رویکرد بیش از آنکه روشنگر باشد، اذهان مخاطبان را در نوعی احساسات‌گرایی تسکین‌دهنده سرگردان می‌سازد. مخاطب معمولاً پس از شنیدن و خواندن او، شاید لحظه‌ای احساس کند که به درک تازه‌ای از جامعه رسیده است، اما در عمل صرفاً نوعی بروز خشم و تهییج احساسات را تجربه می‌کند.
به نظر می‌رسد خشم چشمانش را نسبت به دیدن واقعیت بسته است و سوار بر موج خشم و نارضایتی عمومی، خود نیز دچار نوعی سردرگمی فکری شده است. با لحنی و عباراتی تند، به انتقاد از وضعیت موجود می‌پردازد و به‌سرعت توجه مخاطبان را جلب می‌کند. وقتی به حرف‌هایش گوش می‌دهید، لحظه‌ای احساس می‌کنید که قرار است چیزی مهم دستگیرتان شود، اما در پایان، آنچه نصیبتان می‌شود، فقط هیجان زودگذری است که به‌سرعت فرومی‌نشیند. از خود بپرسید؛ بعدازاین همه سخنرانی و ادعا، چه فهمی از جامعه ایران به دست آورده‌اید؟ چه ابزار تحلیلی یا راهکار عملی در اختیارتان گذاشته شده؟ پاسخ اغلب «تقریباً هیچ» است. مهرآیین به‌جای آنکه معلم یا راهنمایی برای فهم پیچیدگی‌های اجتماعی باشد، صرفاً به یک محرک احساسی در فضای رسانه‌ای تبدیل شده که احساسات شما را قلقلک می‌دهد و بعد شما را با دستانی خالی رها می‌کند. بله! اصالت فکری در گفته‌ها و نوشته‌های او مشاهده نمی‌شود.
ایشان در یکی از گفت‌وگوهایش اعلام می‌کند «من و امثال من دنبال ساختن راه دیگری هستیم». ولی چه راهی؟ آیا این «راه دیگر» چیزی جز بیراهه‌ای است که به پراکندگی فکری و ابتذال اندیشه ختم می‌شود؟ ادعاهایش در حد شعارهای پرزرق‌وبرق باقی می‌مانند که عامه مخاطبان را در ابتذال بیشتری فرومی‌برد. 
همچنین گویی خود را تنها کسی می‌داند که کتاب‌خوانده و به حقیقت دست یافته است. این خودحق‌پنداری موجب شده احساساتش بر عقلانیتش غلبه کند و به دام نوعی سانتیمانتالیسم روشنفکرانه بیفتد که شاید در نگاه اول جذاب باشد، اما با نگاهی دقیق‌تر پوچی‌اش آشکار است. برخلاف بسیار از جامعه‌شناسان و متفکرانی که در فضای عمومی حضور دارند اما خود را به دست امواج رسانه‌ای نمی‌سپارند، او گویی شیفته دیده‌شدن است و این شیفتگی، او را از مسیر اندیشه و واقع‌بینی منحرف کرده است.
تندروی مهرآیین نه‌تنها به تحلیل مسائل اجتماعی کمکی نمی‌کند، بلکه به ابتذال اندیشه منجر می‌شود. خشم او هرچند ممکن است قابل‌فهم بوده و ریشه در وضعیت اجتماعی داشته باشد، اما به‌جای آنکه به فرصتی برای تحلیل و اندیشه‌ورزی تبدیل شود، به نیروی مخربی بدل شده که هم خودش را کور می‌کند و هم مخاطبانش را. این نوع تندروی‌ها، جامعه‌شناسی را از یک علم روشمند و دقیق به مجموعه‌ای از شعارهای احساسی و تهی تقلیل می‌دهند. جامعه‌شناسی نیازمند نگاهی عقلانی و تجربی است که بتواند واقعیت‌ها را بادقت موشکافی کند، نه انفجارهای احساسی که تنها به تهییج لحظه‌ای می‌انجامند. 
ایشان عمدتاً در مواجهه با مسائل پیچیده اجتماعی و سیاسی ایران به ساده‌سازی روی می‌آورد. برای درک جامعه ایران، نیاز داریم به واقعیات ملموس تاریخی و معاصر خودمان بنگریم؛ به شرایطی که در آن زیسته‌ایم و ساختارهایی که ما را شکل داده‌اند. اما مهرآیین به‌جای این کار، به نظریه‌های غربی و گاه بی‌ربط به زمینه داخلی متکی می‌شود و آن‌ها را با جملاتی قصار و بدون انطباق درست با واقعیت‌های جامعه ما بازگو می‌کند. او مفاهیم و جملاتی را از متفکرانی چون آرنت، فوکو، اسپینوزا، مارکس و تعداد بسیار دیگری وام می‌گیرد، بدون اینکه اساساً نیازی به چنین ارجاعاتی باشد. 
جامعه‌شناسی، به‌ویژه در کشوری با پیچیدگی‌های ایران، نیازمند پیوند عمیق با واقعیت‌های ملموس است، نه فرار به‌سوی نظریه‌های انتزاعی و غیربومی. مهرآیین، درنهایت نه یک جامعه‌شناس راهگشا، بلکه آینه‌ای از خشم و سرخوردگی است که درخشش ظاهری‌اش، چیزی جز سرابی فریبنده نیست. 
درنهایت باید یادآور شد انتقاد صریح از ساختار قدرت الزاماً کنشی شجاعانه نیست و گاهی از سر استیصال فکری است که نتیجه آن به شکلی پارادوکسیکال نه دفاع از جامعه است و نه دفاع از جامعه‌شناسی.
بازار

http://www.Lor-Online.ir/fa/News/1021536/سانتیمانتالیسم-روشنفکرانه
بستن   چاپ