ندای لرستان
خانم معلمی که پروانه را به پرواز رساند
صدایی برای بی‌صداها
يکشنبه 7 ارديبهشت 1404 - 08:38:46
ندای لرستان -

هنگامی که نسیم آغاز سال تحصیلی در کوچه‌های محله‌ی دره‌گرم پیچیده بود و زمزمه شوق دانش‌آموزان، فضای دبستان دکتر علی شریعتی ناحیه یک خرم‌‌آباد را پر کرده بود، دختربچه‌ای کم‌سخن با چشمانی پر از تردید، دست در دست پدر و مادرش، به آستانه این مدرسه قدم گذاشت. نامش پروانه بود، اما صدایش خاموش‌تر از آن بود که بتواند بال بگشاید. خانم قوامی، مدیر توانمند و دل‌سوز این دبستان، از همان لحظه نخست نگاهش به چهره مظلوم و مضطرب پروانه گره خورد. نگاه او تیزبین و دلش به نازکی پر پروانه بود. به‌سرعت دریافت که پشت این سکوت، دردی پنهان است. لکنت زبان شدید و ناتوانی پروانه در سخن گفتن، نه‌تنها روند یادگیری‌اش را مختل می‌کرد، بلکه او را از لذت فهمیدن، از شادی پرسیدن و از جسارت ارتباط گرفتن محروم می‌ساخت. اما درد پروانه، تنها در کلمات گم‌شده‌اش نبود. فقر فرهنگی و مالی خانواده‌اش، دیواری بلند شده بود که اجازه نمی‌داد این دخترک معصوم، راه درمان را بیابد. خانم قوامی بارها با خانواده‌اش سخن گفت. پس، آستین همت بالا زد و بی‌درنگ خودش دست به کار شد. با دلی لبریز از عشق و مسئولیت، پروانه را نزد یکی از بهترین متخصصان گفتاردرمانی برد. درمان آغاز شد و کم‌کم پروانه، پروانه شد. صدایش که سال‌ها در غبار ترس مدفون شده بود، آرام‌آرام راه خود را به بیرون یافت. پزشک با لبخندی از جنس نور، مژده درمان قطعی را داد؛ اما خانواده پروانه با دلی پُر از نگرانی از هزینه‌ها، از ادامه راه بازماندند. اینجا بود که قلب بزرگ خانم قوامی، فصل دیگری از این قصه را رقم زد. بی‌هیچ تردید، بی‌هیچ چشم‌داشتی، هزینه درمان را از جیب خود پرداخت. می‌دانست که زبان گشوده‌شده پروانه، چراغی خواهد شد در تاریکی‌های آینده‌اش. و پروانه، پس از چهار سال خاموشی، آواز سر داد. سخن گفت، خندید، شعر خواند. چشم‌هایش برق امید داشت و لب‌هایش دیگر نه لرز، که لبخند می‌آوردند. .» این داستان، قصه یک معلم است؛ زنی از جنس مهر و مسئولیت، که نه‌فقط مدیر یک مدرسه، که مادر صدها کودک است. و این، تنها یکی از ده‌ها روایتی‌ست که از دل زندگی خانم قوامی، مدیر فرهیخته و فداکار دبستان دکتر علی شریعتی ناحیه یک خرم‌‌آباد بیرون آمده است. اما هر بار که خواستیم این روایت‌ها را مکتوب کنیم، با تواضع همیشگی‌اش گفت: "من کاری نکرده‌ام، فقط وظیفه‌ام را انجام داده‌ام." به‌زحمت و با اصرار فراوان، وادارش کردیم تا اجازه دهد فقط گوشه‌ای از مهربانی‌های بی‌حدش را روایت کنیم. نه برای ستایش، که برای ثبت چراغی که روشن است و باید الگو شود. باشد که نامش در دل‌ها بماند و راهش در عمل تکرار شود.

http://www.Lor-Online.ir/fa/News/1022970/صدایی-برای-بی‌صداها
بستن   چاپ