ندای لرستان
سرمقاله اعتماد/ بی برق شدیم!
سه شنبه 22 آبان 1403 - 09:41:16
ندای لرستان - اعتماد / «بی برق شدیم!» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم احمد زیدآبادی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
شماره ماه‌طلعت که روی گوشی افتاد، چاره‌ای جز پاسخگویی ندیدم، چون می‌دانستم که دست‌بردار نیست و تمام مدت شبانه‌روز از تماس گرفتن و میس‌کال افتادن خسته نمی‌شود.
مادربزرگِ ماه‌طلعت با مادربزرگ نامادری یکی از اقوام دور ما دختر خاله بوده است، اما ماه‌طلعت، این خویشاوندی را خیلی نزدیک احساس می‌کند و به ما نه از سر تفنن یا دوستی، بلکه به عنوان یک خویشی واقعی «خاله » می‌گوید. اگر به روی او بیاوری که این نوع خویشاوندی در عالم امروز چندان نزدیک به حساب نمی‌آید، فوری رو ترش می‌کند و می‌گوید: «تو کسِرت می‌شه بگی من خاله‌تم؟ » منظور از کسر همان خجالت کشیدن است به دلایل طبقاتی!

ماه‌طلعت در همان ابتدای صحبت گفت که برق خانه‌شان رفته است و از من خواست که کاری کنم!
گفتم: همین‌جا هم دو ساعتی است که برق رفته و من خودم هم دارم از بیکاری سماق می‌مکم! با لحنی انکارآمیز گفت: تو تهرون هم مگه برق می‌ره؟ جواب می‌دم: بله، چرا نره؟ مگه تهرون با جاهای دیگه چه فرقی می‌کنه؟ ادامه بحث به شرح زیر پیش می‌ره:
ماه‌طلعت: م ئی‌چیزا سرم نمی‌شه خاله! هر کار می‌کنی بکن تا ئی برق ما بیاد!
من: دست من نیست که خاله! اگه بود که برق خونه خودمون را وصل می‌کردم!
ماه‌طلعت: یکی می‌گفت تو تونل تنگه‌زاغ تو جاده بندرعباس لامپاش خاموش بوده و ماشینا تصادف می‌کردن، بعد به تو گفته و تو هم زنگ زدی راهنمایی و رانندگی و حالا اومدن لامپاش رو وصل کردن!
من: نه به خدا! به من گفتن که تونل تنگه‌زاغ تاریک و خطرناکه اما بهشون گفتم که خودشون زنگ بزنن به راهنمایی و رانندگی تا بیاد درست کنه!
ماه‌طلعت: آخه یکی دیگه هم می‌گفت لوله آب جلوی خونه‌شون ترکیده و یک هفته تمام آب هرز رفته، هر چی زنگ زدن به اداره آب هیچ‌کس نیومده درستش کنه تا اینکه به تو گفتن و تو هم زنگ زدی به اداره آب و بعد از یک هفته اومدن درستش کردن!
من: نه به خدا! گفتن که لوله آب جلوی خونه‌شون ترکیده و آب همیطور هدر می‌ره، اما من گفتم خودشون زنگ بزنن و پیگیر بشن، بلکه یکی بیاد درستش کنه!
ماه طلعت: یعنی از تو هیچ کاری برنمی‌آد خاله؟
من: من کاره‌ای نیستم که ازم کاری بربیاد خاله!
ماه طلعت: اصلا چرا تو این فصل سال برقا قطع شده؟ هیچ‌وقت که تو ماه عقرب برقا نمی‌رفت!
من: می‌گن تو پاییز و زمستون گاز کم می‌آد و برای تامین برق باید مازوت بسوزونن که اون هم آلودگی ایجاد می‌کنه. حالا رییس‌جمهور دستور داده که برای سلامتی جان مردم مازوت نسوزونن که بجاش باید قطعی برق داشته باشیم.
ماه‌طلعت: خاله! تو همه کشورا همینجوره؟
من: نه. فقط اینجا اینجوری شده؟ چون کشور تحریمه و نمی‌شه گاز به اندازه کافی تولید کرد!
ماه طلعت: ئی رییس‌جمهور که گفته بود تحریماره ور می‌داره!
من: ظاهرا می‌خواد ولی نمی‌ذارن!
ماه‌طلعت: کی نمی‌ذاره؟ رو دست رییس‌جمهور کی می‌تونه حرف بزنه؟
من: اینجا با جاهای دیگه فرق می‌کنه خاله! خیلیا رو دست رییس‌جمهور حرف می‌زنن!
ماه طلعت: ایجور که ته می‌گی اینم که مثل خودت هیچکاره هست!
من: سیاسی هم که شدی خاله!
ماه‌طلعت: من از همون اولش سیاسی بودم خاله! منه دستک کم گرفتی؟ به من می‌گن ماه‌طلعت! الان ئی گوشی را ور‌می‌دارم و زنگ می‌زنم به اداره برق هزارتا لنترانی بارشون می‌کنم و بعدش هم از این تاریکی فیلم می‌گیرم می‌فرستم برا اینترنشنال که پخش کنه تا آبروشون بره! آخه خاله! می‌گن ئی کشور رو گنج نِشته، نفت داره، گاز داره، معدن داره، هزار چی داره، پس اینا خرج چی می‌شه؟ بعد ما تو میزون و عقرب و قوس که همیشه برق داشتیم، باید بی‌برق بشیم؟ به خدا تو تاریکی داره خُلقم تنگی می‌کنه! الان موقعِ پخش این سریال «فرید » بود تو ماهواره! اونم نمی‌تونم ببینم. نفهمیدم بدبخت چی شد آخرش! ته می‌گی چی می‌شه آخرش؟...

http://www.Lor-Online.ir/fa/News/989842/سرمقاله-اعتماد--بی-برق-شدیم!
بستن   چاپ