ندای لرستان - روزنامه جوان / «برای هر دامی آماده باش!» عنوان یادداشت روز در روزنامه جوان به قلم غلامرضا صادقیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
یک پای ثابت تحلیل رفتارهای ایران در سیاست خارجی معمولاً آن است که میگویند «این همان چیزی است که غرب یا امریکا میخواهد»! فیالمثل شورای حکام آژانس میخواهد قطعنامه علیه ایران صادر کند و ایران تهدید میکند که سانتریفیوژهای پیشرفتهتر را بهکار میگیرد. بعد عدهای مینویسند در دام غرب افتادیم یا آنها همین را میخواهند یا اروپا دنبال چنین بهانهای است تا مکانیسم ماشه را فعال کند و اسرائیل بهانه حمله به تأسیسات هستهای ایران را پیدا کند.
بله! گاهی در مقام واکنش جبراً همان کاری را میکنیم که کنشگر میخواهد ولی ممکن است این تنها راه یا حتی بهترین راه هم باشد، بسته به اینکه چگونه از عهده ادامه مسیر برآییم. نمیتوان در برابر بسیاری از تهدیدها با این بهانه که این همانی است که دشمن میخواهد، منفعل بود. گاهی دشمن گارد جنگی میگیرد و گارد ما هم باید جنگی باشد و نمیتوان گفت گارد جنگی ما همان است که دشمن میخواهد! مانند آن مردی که اوباشی با کلنگ به جان دیوار خانه او افتاده بود تا دیوار را بر سر او خراب کند و وارد خانه شود و به ناموس او تعرض کند. در این حین گهگاهی الفاظ رکیکی هم نثار مرد و ناموس او میکرد. زن و دختران مرد به او گفتند چه نشستهای و خیره به دیوار نگاه میکنی! چرا بیرون نمیروی و از خانه و ناموست دفاع نمیکنی؟! مرد به زن و دخترهایش گفت اتفاقاً آن اوباش همین را میخواهد که من بیرون بروم!
این صورت ظاهر مسئله است که تحلیلگران مورد اشاره عموماً تصور میکنند غرب سالهاست کاری میکند تا ما گام به گام همان مسیری را برویم که آنها میخواهند. در مقابل این طرز فکر عدهای نیز گمان میکنند این ایران است که در همین سالها غرب را به بازی گرفته و کل آنچه غرب با آن در موضوع ایران درگیر شده است، نقشه و بازی ایران است.
نه آن و نه این! مسلم است که در بخشهایی غرب دست برتر را دارد. غرب یکپارچه عمل میکند و امکان تحریم دارد. متقابلاً، چون ما با کشورهای اسلامی یا متحدان غیراسلامی یا حتی با همسایگان امکان عمل یکپارچه نداریم، امکان تحریم متقابل هم نداریم و به همین دلیل غرب در برابر تحریمهای ما به اندازه ما آسیبپذیر نیست. در چنین وضعیتی ممکن است بسیاری از واکنشهای ما برای غربیها قابلپیشبینی یا حتی «همانی که میخواهند» باشد. اینجاست که قضیه کاملاً به ما مربوط میشود که در شرایط تحمیلی چگونه عمل کنیم تا دشمن به مقصود کامل خود نرسد و حتی متضرر و پشیمان شود.
در اغلب تحلیلهایی که در هر واکنش از طرف ایران میگویند «غرب همین را میخواست»، رگههایی از تسلیم و ترس نهفته است. این ترس پایانی ندارد، همچنانکه فشار تحمیلی دشمن نیز. اینکه ما بتوانیم در برابر هر فشار دشمن یک ابتکارعمل غیرقابلپیشبینی داشته باشیم یا کاری کنیم که دشمن را در حرکات بعدی محتاطتر کنیم، اول از هرچیز به کشتن ترس و تسلیم در وجود خودمان بستگی دارد. شاید اگر از کسانی که مطابق مد روز و گاهی به تقلید از یکدیگر بلافاصله بعد از هر تهدید غرب، به ایران برای نیفتادن در دام غربیها هشدار میدهند، بخواهیم پیشنهاد خود را بدهند، پاسخها ترس و تسلیم نهفته در وجود آنان را افشا کند.
در این میان یک پرستیژ خودشیفتگی عقلگرایانه هم دارند که «ما عقل داریم و شما ندارید»! گروهی از اینان که در حوزه سیاستمداران قدیمی هستند، زندگی بسیار مرفهی دارند و سنی هم گذراندهاند و حالا میخواهند این رفاه و آسایش را با پیشنهادات تسلیمجویانه خود حفظ کنند. زهی خیال باطل! زیرا این رفتارها نتیجه عکس میدهد. اما تعجب از گروه دیگر یعنی روزنامهنگاران یکلاقباست -که از وضع روزنامهنگاران باخبریم! - که با این زندگی درویشی و قلندری چرا مانند سیاستمداران زراندوز فکر میکنند؟! مولا علی فرمود «اگر صلح میخواهی آماده جنگ باش». میتوان این حکمت را تعمیم داد که «اگر میخواهی در دام دشمن نیفتی، برای هر دامی آماده باش!»