ندای لرستان - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با فرار اسد و فروپاشی رژیم او پرسشهای بسیاری نزد افکار عمومی و محافل فکری در دنیا مطرح شده است. هر کسی از «ظن» خود «یار» تحلیلی شده و بُعدی از ابعاد این فروپاشی خیرهکننده را مورد بررسی قرار داده است.
در این گزارش کوشش میشود ابعاد دیگری از این فروپاشی از نگاه رسانههای جهان بررسی شود. اما قبل از آن ذکر چند نکته لازم است:
اول) روز یکشنبه 18آذرماه خبری منتشر شد مبنی بر سقوط هواپیمای اسد و اخبار ضد و نقیضی که درباره او منتشر میشد. در همین ارتباط «استفن کیلن» و «اوموت اوراس» در گزارش دیروز دوشنبه در الجزیره نوشتند که رسانههای دولتی روسیه در گزارشهای خود اعلام کردند که مسکو به دلایل بشردوستانه به اسد و خانوادهاش پناه داده است. «الکسی موراویِف»، متخصص مسائل روسیه و استاد دانشگاه کورتین در پرث (استرالیا) میگوید: «پوتین به کسانی که به وی وفادار هستند روی خوش نشان میدهد.» او به الجزیره گفت: «اسد طی سالها وفاداری خود را به پوتین نشان داده است مانند حمایت از حملات روسیه به اوکراین.» او معتقد است: «اعطای پناهندگی به اسد سیگنالی است به دیگر اقمار و دوستان روسیه در خاورمیانه، آسیا، آفریقا و در منطقه خلیج فارس که میتوانند روی پوتین حساب کنند.» به دنبال پناهنده شدن اسد به مسکو، سفارت سوریه اولین مکانی بود که پرچم جدید سوریه در آن به اهتزاز درآمد. در مقابل، «موسسه مطالعات جنگ» (ISW) هم بر این باور است که سقوط اسد، اعتبار پوتین را نزد متحدانش تضعیف کرد. این موسسه در گزارش خود اعلام کرد که پایان حکومت دو دههای اسد، شکست سیاسی راهبردی بزرگی برای مسکو بهشمار میآید و کرملین را در تلاش برای حفظ پایگاههای نظامی خود در سوریه با بحران مواجه کرده است.
دوم) همزمان با این اقدام، تیمهای امداد و نجات سخت در تلاش هستند تا مفقودشدهها و زندانیان را در سلول ها و زندانهای زیرزمینی بیابند. گزارش الجزیره حاکی است که کانون توجه تیمهای امداد و نجات زندان «صیدنایا» است که بر اساس گزارش سال2017 عفو بین الملل، حدود 100 تا 200هزار زندانی در آن هستند که بسیاری از آنها به دنبال تحولات سال2011 زندانی شدهاند.
سوم) در همین راستا، اسرائیل هم از فرصت استفاده کرد و با ابطال توافق جولان با سوریه، بخشهایی از این کشور را اشغال و برای اولینبار طی 50سال گذشته با نیروی زمینی وارد سوریه شد. اسرائیل به دنبال ایجاد منطقه «حائل» و «عاری از تسلیحات نظامی سنگین» در مرز با سوریه است.
چهارم) همچنین زمزمههایی شنیده میشود مبنی بر اینکه «محمد البشیر» قرار است رئیس دولت انتقالی باشد. به گزارش الجزیره، او در نشستی مشترک با نخست وزیر سوریه و الجولانی به این سمت گمارده شد. زمزمههایی هم از سوی بریتانیا و آمریکا شنیده میشود مبنی بر اینکه ممکن است الجولانی را از فهرست تروریسم حذف کنند. این تحول در حالی است که اولین گزارشها از درگیری میان اپوزیسیون سوریه گزارش شده است. بر همین اساس، نیروهای کُرد، موسوم به «یگانهای مدافع خلق» با نیروهای تحت کنترل ترکیه در منبج درگیر شدند که باعث شد دستکم 17تن از نیروهای کُرد و 9تن از نیروهای تحت حمایت ترکیه کشته شوند. نیروهای مورد حمایت ترکیه خود را «ارتش ملی سوریه» میخوانند. گزارش الجزیره حاکی از این بود که نیروهای تحت حمایت ترکیه به سوی رقه در حال پیشروی هستند.
یکم) نیویورکتایمز: پایان متفاوت سوریه؟
زمانی که معترضان در سال2011 تلاش خود را برای سرنگونی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه آغاز کردند، بخشی از جریان انقلابها به نام «بهار عربی» بودند که هدف آن سرنگونی رهبران اقتدارگرا در سراسر خاورمیانه بود. درحالیکه گروههای اپوزیسیون در جاهای دیگر تحولات سریعی را تجربه کردند، اما انقلاب سوریه به یک جنگ داخلی 13ساله تبدیل شد که صدها هزار نفر را کشته، میلیونها نفر را آواره کرده و کشور را به دوپاره تبدیل کرد. «پاتریک کینگزلی» در گزارش 9دسامبر در نیویورکتایمز نوشت، سقوط خیرهکننده اسد سرانجام به مردم سوریه این امکان را میدهد که لذتی را که همقطاران عربشان بیش از یک دهه پیش در مصر، لیبی، تونس و یمن تجربه کردند – سقوط رهبران اقتدارگرایشان - احساس کنند. درحالیکه این چهار کشور الگویی برای موفقیت انقلابی [منظور سرنگون کردن رهبران اقتدارگرای حاکم است] ارائه کردند، اما انحراف مسیر حرکت آنها از بهار عربی نیز یک هشدار است.
در مصر و تونس، «مردان قدرتمند جدیدی» در نهایت به قدرت رسیدند و تلاشها برای ایجاد دموکراسی کثرتگرا را درهم کوبیدند. در لیبی و یمن، شبهنظامیان رقیب به رقابت برای کسب قدرت بیشتر پرداختند که منجر به جنگ داخلی و تجزیه هر دو کشور شد. «آلیستر برت»، وزیر سابق دولت بریتانیا که در بهار عربی به پیشبرد سیاست خاورمیانه ای این کشور کمک کرد، گفت: «مردمی که در 13سال گذشته جان سالم به در بردهاند، قبل از اینکه نگران آینده باشند، شایسته لذت بردن از لحظه هستند.» برت افزود: «در عین حال، همه ما تجربه منطقه از سال2011 را میدانیم. ما میخواهیم به بهترینها امیدوار باشیم؛ اما برای چیزی بدتر آماده میشویم.»
سرعت تحولات در سوریه انتقال قدرت را – بهطور خاص- دشوار میسازد. ائتلاف شورشیان اسلامگرا یا «هیئت تحریرالشام» که رهبری پیشروی سریع در دمشق را بر عهده داشت، یکی از چندین گروه مخالف رقیب است که اکنون باید درباره چگونگی اداره سوریه در دوران پسااسد به توافق برسند؛ درحالیکه «هیئت تحریرالشام» اکنون تاثیرگذارترین گروه در سوریه است؛ اما برای کسب نفوذ بیشتر با گروه دیگری که تحت حمایت ترکیه و مستقر در شمال سوریه هستند و همچنین با یک ائتلاف سکولار به رهبری کردها در شرق سوریه که توسط ایالات متحده حمایت میشود، رقابت میکند. جنوب سوریه هم تحت تسلط گروههای شورشی محلی، از جمله شبهنظامیان به رهبری اقلیت دروزی هستند.
«هیئت تحریرالشام» که روزگاری وابسته به القاعده بود، سخت در تلاش است تا چهرهای میانهرو از خود نشان دهد. افزون بر این، به دنبال اثبات این است که حافظ حقوق بسیاری از اقلیتهای سوریه، از جمله مسیحیان، دروزها و علویهاست. تحلیلگران بر این باورند که اگرچه ایالات متحده «هیئت تحریرالشام» را یک گروه تروریستی معرفی کرده و ممکن است به وعدههای خود عمل کند، اما نکته این است که حضور این گروه در قدرت میتواند سببسازطولانیتر شدن جنگ داخلی شود؛ زیرا شبهنظامیان از اقلیتهای مختلف ممکن است احساس وظیفه کنند که از مناطق خود در برابر دولت مرکزی جدید دفاع کنند.
احتمال دیگر این است که قدرتهای خارجی مثل روسیه، ترکیه، ایالات متحده و دیگران هم در حمایت از یک طرف وارد رقابت شوند و همین سببساز تداوم و تشدید بحران شود. افزون بر این، «نقش» و «نیات» ژنرالهای سابق و روسای امنیتی اسد نیز نامشخص است. آنها هنوز میتوانند در هر بازی قدرت جدیدی تعیینکننده باشند، همچنان که همتایانشان در کشورهایی که رهبران آنها در سالهای 2012-2011 سرنگون شدند، تعیینکننده بودند. پس از سقوط حسنی مبارک در مصر در سال2011، رهبری نظامی همچنان سرعت گذار سیاسی را کنترل میکرد. پس از اجازه دادن به برگزاری انتخابات، ارتش با یک کودتا در سال2013 قدرت را پس گرفت و محمد مرسی، اولین رئیسجمهور مصر را که آزادانه انتخاب شده بود، برکنار کرد. مرسی که خود یک اسلامگرا بود، بسیاری از مصریها را از طریق نحوه حکومتداری خود خشمگین کرده بود و باعث شد برخی از آنها ایمان خود را به روند دموکراتیک از دست بدهند.
پس از برکناری سرهنگ معمر القذافی در سال2011، انتخابات در لیبی نیز برگزار شد؛ اما پس از سه سال جنگ داخلی، این کشور تقسیم شد. در یمن، خروج علی عبدالله صالح در سال2012 نیز با یک جنگ داخلی همراه شد که باعث شد حوثیها بتوانند پایتخت را تصرف کنند. تونس سالها موفقترین کشور در میان کشورهای بهار عربی بود و پس از سقوط زینالعابدین بنعلی چندین انتخابات برگزار کرد. اما این کشور در سال2021، زمانی که رئیسجمهور «قیس سعید» کنترلها بر قدرت خود را حذف کرد و شروع به محدود کردن رسانهها، تضعیف قوه قضائیه و اعمال کنترل بیشتر بر مقامات انتخاباتی کرد، به یک حکومت «تک نفره» بازگشت.
با توجه به پیچیدگی پویاییهای داخلی سوریه، برخی فکر میکنند که خروج اسد به جای التیام بخشیدن به شکافهای به جا مانده از جنگ 13ساله این کشور، باعث فعال شدن گسلهای داخلی و بحرانهای بیشتر شود. اما تحلیلگران دیگر میگویند که دقیقا بهدلیل تجربه دوران جنگ است که سوریها ممکن است بتوانند به آنچه همتایانشان در مصر و جاهای دیگر نتوانستند دست یابند، برسند.
به گفته «صنم وکیل»، رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتمهاوس، یک رنج و عارضه جانبی طی سالها این بود که سوریها زمان بیشتری برای آماده شدن برای این لحظه و فکر کردن درباره چگونگی گذار از دوران اسد به دوران پسااسد داشتند. او گفت که این «همان چیزی است که این لحظه را برای سوریه متمایز میکند. آموختنیهای بسیاری آموخته شده، بسیاری بسیج شدهاند و فعالیتهایی صورت گرفته است.» اسد بر حکومتی نظارت میکرد که صدها هزار مخالف را به زندانهای پر ازدحام انداخت؛ جایی که هزاران نفر شکنجه و کشته شدند. امتناع او از واگذاری قدرت در سال2011 منجر به جنگ داخلی خونینی شد که میلیونها نفر را آواره و بخش زیادی از کشور را ویران کرد.
دوم) واشنگتنپست: آینده مبهم
فروپاشی سریع رژیم اسد موجب خلأ قدرت شده است. بنابراین، حکمرانی باثبات چالشی فوری خواهد بود. «دیوید ایگناتیوس» در واشنگتنپست نوشت، اسد روز یکشنبه از دمشق به سمت مسکو گریخت و پایتخت خود را به کنترل شورشیان تحت حمایت ترکیه «هیئت تحریرالشام» سپرد. منابع عربی گفتند که «هیئت تحریرالشام» در حال تامین امنیت مقر اطلاعات سوریه در دمشق و تلاش برای مهار خشونت در پایتخت هستند. اما با آزاد شدن ناگهانی هزاران سوری از زندانها، اشتیاق برای انتقام را نمیتوان نادیده گرفت. کشورهای عربی در تلاش هستند تا روند گذار را تثبیت کنند. این در حالی است که ایالات متحده از سال2011 به دنبال جانشینی اسد، از طریق ابزارهای آشکار و پنهان بوده است.
یک مقام ارشد دولت بایدن به من گفت که هرج و مرج در دمشق روز یکشنبه با تصمیم «هیئت تحریرالشام» برای اجازه دادن به ماندن نخستوزیر فعلی سوریه برای اداره یک دولت موقت کاهش یافت. قطر که مدتها حامی پنهانی «هیئت تحریرالشام» بوده، به نظر میرسد که تلاشهای اعراب برای ایجاد یک دولت انتقالی تحت حمایت سازمان ملل را رهبری میکند. قطریها خواستار اجرای قطعنامههای چندساله شورای امنیت سازمان ملل شدند که خواستار تشکیل دولت جدید سوری شامل اعضای رژیم و مخالفان است. اما در حال حاضر، سوریه گویی یک موزاییک خشونت است: گروههای تحت حمایت ترکیه که غرب سوریه را تا دمشق کنترل میکنند، شبهنظامیان کرد مورد حمایت آمریکا شمال شرق را کنترل میکنند و شبهنظامیان تحت حمایت اردن در جنوب غالب هستند. ایالات متحده و روسیه بدون شک نقش دیپلماتیک در شکل دادن به سوریه آینده خواهند داشت؛ اما این بازیگران منطقهای هستند که تعیینکننده خواهند بود. یک مقام سابق سیا میگفت: «روزگاری این قدرتهای بزرگ بودند که تصمیم میگرفتند چه اتفاقی بیفتد. دیگر چنین نیست. خوب یا بد، اکنون این به اسرائیل، ترکیه، سعودیها، امارات و اردن بستگی دارد.»
سوم) گاردین: حملات پیشدستانه آمریکا و اسرائیل
فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) روز یکشنبه (18آذرماه) اعلام کرد که بیش از 75هدف از جمله رهبران، عوامل و اردوگاههای داعش را هدف قرار داده است تا اطمینان حاصل شود که این گروه از پایان حکومت اسد سوءاستفاده نمیکند. سنتکام گفت که در حال انجام ارزیابی خسارات در پی این حملات است که شامل هواپیماهای جنگی از جمله «بی52» و «اف15 ایگل» میشود. ژنرال «مایکل اریک کوریلا»، فرمانده سنتکام در بیانیهای گفت: «نباید شک کرد؛ ما اجازه نخواهیم داد داعش دوباره تشکیل شود و از وضعیت کنونی در سوریه استفاده کند.» این حملات در حالی انجام شد که جو بایدن، رئیسجمهور در حال وداع آمریکا سقوط اسد را «لحظهای پرخطر» و «فرصت تاریخی» توصیف کرد.
گاردین همچنین در گزارشی افزود: «گیدئون سار»، وزیر خارجه اسرائیل در یک کنفرانس مطبوعاتی در قدس، تهاجم این رژیم به سوریه را اقدامی «محدود و موقت» توصیف کرد و گفت که هدف حملات هوایی ارتش اسرائیل «سیستمهای تسلیحاتی استراتژیک» بوده است. اسرائیل بلندیهای جولان را در سال1967 از سوریه گرفت و در سال1981 بهطور یکجانبه آنها را ضمیمه کرد. اوایل روز یکشنبه (18آذرماه) ارتش اسرائیل عکسهایی از نیروهای ارتش منتشر کرد که در داخل خاک سوریه، در منطقه کوه هرمون فعالیت میکردند. وزیر خارجه این رژیم ادعا کرد: «هدف ما امنیت اسرائیل است... به همین دلیل ما به سیستمهای تسلیحات استراتژیک مانند سلاحهای شیمیایی باقی مانده یا موشکها و راکتهای دوربرد حمله کردیم تا به دست افراطگرایان نیفتد.»
چهارم) الجزیره: روایت روزهای سخت زندان
یکی از پیامدهای خروج اسد، آزاد شدن بسیاری از زندانیان از زندانها بود. در همین رابطه «مُعاذ العباس» در گزارشی در الجزیره روایت زندانیان را شرح میدهد. او گزارش خود را چنین آغاز میکند:
«هلا» میگوید: «نام من شماره 1100 بود.» او یکی از هزاران نفری است که پس از فروپاشی سریع رژیم اسد آزاد شد. او به الجزیره گفت که در سال2019 در یک ایست بازرسی در حماه به اتهام «تروریسم» دستگیر شد؛ اتهامی که اغلب به هر کسی که مظنون به مخالفت با دولت است، زده میشود. او را به حلب بردند و مدتی را در آنجا در زندانهای مختلف گذراند. او میگوید: وقتی در 29نوامبر از زندان آزاد شد، هنوز نمیدانست چه شده و البته پس از شنیدن هم باور نمیکرد که به راستی اسد رفته است. هلا تنها یکی از بیش از 136هزار و 614نفری بود که به گفته «شبکه حقوق بشر سوریه» از زندان اسد آزاد شد.
«صفی آل یاسین»، 49ساله نیز درباره آزادی خود از زندان حلب گفت: «مثل روز تولدم بود، انگار اولین روز زندگی من بود. شادی وصفناپذیری بود.» او میگوید وقتی صدای پیروزی شورشیان را شنیدیم نمیدانستیم چه شده است. همه سکوت کردیم و گوشهایمان را به درها چسباندیم تا ببینیم چه شده است. صفی میگوید: «حدود 5هزار زندانی بودیم. ما شروع به شکستن شیشهها و درها کردیم تا بیرون بیاییم. حتی افسران و نگهبانان لباس غیرنظامی پوشیدند و با ما بیرون رفتند و از خروج ما از زندان استفاده کردند تا گرفتار شورشیان نشوند.» آلیاسین آهنگری بود که قبل از بازداشت در بانیاس، شهری ساحلی در شمال غرب سوریه، قایقهای ماهیگیری میساخت. او میگوید قبل از آزادی، تقریبا نیمی از محکومیت 31ساله خود را بهدلیل شرکت در یکی از تظاهرات سراسر کشور در آغاز انقلاب سوریه در سال2011 سپری کرده است. او گفت که طی 14سال بعد، در زندانهای مختلف تحت «شکنجههای شدید جسمی و روانی» قرار گرفت.
او یکسال را در زندان بدنام «صیدنایا» گذراند و سپس به سویدا و در نهایت حلب منتقل شد. «ماهر» - که نخواست نام کامل خود را ذکر کند - در میان آزادشدگان بود. او که در سال2017 به اتهام «تامین مالی تروریسم» دستگیر شده، 7سال گذشته را بدون محاکمه در زندان به سر برده بود. او فکر میکرد که توسط مقامات «فراموش» شده است. وی میگوید: «انگار من انسان نیستم و فقط یک عدد هستم.» او در روایت خود از زندان میگوید: «هر دقیقه به مرگ نزدیکتر میشدم. آنجا فراموشگاه انسانها بود؛ سرزمین فراموشی. کسی نمیدانست تو زندهای یا مرده.» اما ناگهان اتفاق غیرمنتظرهای افتاد. او گفت: «با نزدیک شدن صدای تیراندازی به زندان، همه ما شروع کردیم به اللهاکبر گفتن. هرگز باورمان نمیشد که این رویا به واقعیت تبدیل شده است. ما پس از شکستن درها از زندان خارج شدیم، انقلابیون را در آغوش گرفتیم، به شکرانه خداوند سجده کردیم.» «مارتین بلام» و «کیت لمب» هم در گزارش 9دسامبر در گاردین نوشتند، «تیم دفاع مدنی» یا «کلاهسفیدها» در حال جستوجوی «سلولهای زیرزمینی» در زندانهای بدنام سوریه هستند تا «فراموششدگان» را بیابند. در بخشی از دوربینهای زندانها سلولهایی دیده شده است که در آن زندانیان در بدترین شرایط نگه داشته میشوند. «کلاهسفیدها» به همراه مخالفان مسلح از مقامهای سابق زندان یا مسوولانی که از «کد»های مربوطه اطلاع دارند خواستهاند که به یاری آنها بشتابند تا کدهای مربوطه را بشکنند و درهای زندانها را باز کنند.
پنجم) سیانان: پیام جولانی به دنیای خارج
«نیک رابرتسون» هم بر این باور است که راه ابومحمد الجولانی به دمشق راهی طولانی بوده است. این سفری است که در آن او زمان زیادی داشت تا برنامهریزی کند که کجا و چگونه ورود خود را مشخص کند، چگونه روایت خود را بازتاب دهد، پیامش برای کسانی که او را به قدرت رساندند چه باشد و غیره. در اولین گام، شورشیان مسلح مسجد اموی دمشق را انتخاب کردند نه یک استودیوی تلویزیونی و نه کاخ ریاستجمهوری که به تازگی تصرف کردهاند. آنها مکانی با اهمیت مذهبی را برگزیدند که با 1300سال قدمت یکی از قدیمیترین مساجد جهان است و از آن برای ارائه پیام خود استفاده کردند. او به همراهان خود گفت: «برادران من، این پیروزی یک پیروزی برای کل امت اسلامی است.» این پیامی برای همه کسانی بود که او را به قدرت رسانده بودند. اما این پیامی برای سوریهای تازه آزادشده نیز بود. «این پیروزی، ای برادرانم به لطف خداوند متعال در پی فداکاری شهدا و بیوهها و یتیمان است. این پیروزی، برادران من، از رنج کسانی که زندان را تحمل کردند، حاصل شده است.» جولانی سیگنال بسیار واضحی را در مسجد اموی فرستاد. او یک مسلمان سنی و بخشی از اکثریت سوریه است در حالی که اسد ریشههای علوی داشت. مسیحیان، دروزیها، مسلمانان شیعه، اسماعیلیان و غیره هم در این کشور وجود دارند. با این حال، به نظر میرسید که کلماتی که او انتخاب کرد، قصد شکستن آن مرزهای قدیمی را داشت. او گفت: «برادران من، این پیروزی جدید، فصل جدیدی را در تاریخ منطقه نشان میدهد.» او پیامی برای تهران داشت که به طور ضمنی نشان میداد ایران احتمالا دیگر حضوری فعالی در سوریه نخواهد داشت و حمایت از حزبالله هم محل پرسش است. پیام او در واشنگتن و تل آویو هم شنیده شد؛ جایی که برای دستگیریاش 10میلیون دلار جایزه تعیین شده است. پیام جولانی به تلآویو و واشنگتن این است که به آنها بگوید: «منافع شما در سوریه جدید قابل درک است.» جولانی برای جلب توجه بایدن و ترامپ هم تلاش کرد. تصادفی نیست که او یک شبکه تلویزیونی آمریکایی (سیانان) و نه یک شبکه عربی را برای یک مصاحبه کلیدی در روزهای قبل از برکناری اسد انتخاب کرد و مدعی شد که تاکتیکهایش از تاکتیکهای جهادیون جداست.