ره به ترکستان
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
“محمدرضا عارف”، معاون اول رئیسجمهور دوباره بحث انتقال پایتخت را مطرح و اعلام کرد یکی از مناطق مورد نظر، منطقه مکران است
محمدرضا عارف، معاول اول رئیسجمهوری خبر داده که منطقه مکران به دلیل برخورداری از منابع طبیعی کافی و عدم محدودیتهای اساسی، یکی از گزینههای مناسب برای انتقال پایتخت است. عارف که دیروز مهمان وزارت امور خارجه بود، اعلام کرد اگر به این جمعبندی برسیم که به خاطر محدودیتهایی که در ارائه خدمات، مثل آب به مردم تهران داریم، نمیتوانیم بیش از این پاسخگوی مردم باشیم قطعاً در انتقال پایتخت تردید نمیکنیم». او گفته که «مراکز دیگری هم برای انتقال پایتخت در گذشته مطرح بود اما هر کدام محدودیتهای خاص خود را داشتند؛ مثلاً مشکل تامین آب داشتند یا گرفتار سایر مسائل حاشیهای بودند».
از ابتدای شروع به کار دولت چهاردهم، طرح انتقال پایتخت برای هفتمین بار طی 110 سال اخیر مطرح شده است. اما از زمانی که راهکار ساماندهی به جای انتقال پایتخت از میان گزینههای روی میز انتخاب شد تا به امروز هر بار موضوع انتقال پایتخت مطرح میشود به عنوان امری نشدنی با آن برخورد شده است. هزینههای بالای این انتقال یکی از موانعی است که مخالفان انتقال پایتخت مطرح میکنند.
اولین بار مسعود پزشکیان، رئیسجمهور روز شنبه 17 شهریور در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا با اشاره به چالشهای توسعه کشور گفت که «اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم به شدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد».
او در ادامه تاکید کرد: «چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم». پزشکیان همچنین به مشکلات تهران اشاره کرد و گفت: «با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است».
رئیس دولت چهاردهم «بیآبی» را یکی از مشکلات اساسی پایتخت ایران دانست و اضافه کرد که «برای توسعه تهران هر کاری کنیم، بیخود داریم وقت تلف میکنیم». بعد از آن پزشکیان از عارف، معاون خود خواست تا ماموریت بررسی و امکانسنجی این طرح را آغاز کند. کشورهایی که مراکز اداری و سیاسی خود را منتقل کردهاند 4 تجربه مشترک دارند. بخش اعظم یا تمام هزینه مورد نیاز برای انتقال مرکز سیاسی و اداری و ساخت آن سایت از محل سرمایهگذاری بخش خصوصی تامین شده است. این طرح در آمریکا، هند، روسیه، ترکیه، استرالیا، برزیل و پاکستان اجرا شده و در سالهای اخیر و در فرمهای مدرنتری در قزاقستان، مالزی، اندونزی، کرهجنوبی و مصر به نتیجه رسیده یا مراحل پایانی آن درحال انجام است.
از سوی دیگر عموماً هر کشور دارای یک پایتخت است. شهر اصلی یا سیاسی یک کشور پایتخت آن کشور نامیده میشود که محل استقرار حکومت و نهادهای اصلی حکومتی مانند وزارتخانهها و ادارات مرکزی است. با این حال، کشورهایی ازجمله هلند، آفریقای جنوبی، تانزانیا، شیلی، گرجستان، بولیوی، مالزی و کره جنوبی وجود دارند که بنا به دلایلی دارای دو یا سه شهر به عنوان پایتخت رسمی سیاسی و اداری هستند. براساس این الگو، تهران به عنوان پایتخت رسمی و سیاسی و محل استقرار نهاد و بیت رهبری باقی میماند و قوه مجریه به شهر دیگری به عنوان پایتخت اداری منتقل میشود. انتقال یا عدم انتقال سایر قوا، نهادها و سفارتخانهها میتواند حسب شرایط و اقتضائات در آینده مورد بررسی قرار گیرد.
آنچه که در این انتقال از اهمیت بالایی برخوردار است، تمرکززدایی و کاستن از تراکم جمعیتی، اداری و اقتصادی در تهران است. چراکه با انتقال پایتخت و کاستن از شدت این تراکمها برخی از مشکلات مختص به این شهر و مشکلاتی که جنبه گستردهتری دارند خود به خود حل میشوند یا امکان ساماندهی و تقلیل اثرات زیانبار آنها فراهم میشود.
در این چارچوب پایتخت اداری جدید- که میتواند توسعه یکی از شهرهای موجود یا یک شهر طراحی شده باشد- باید بهگونههای مکانیابی شود که امکان تبدیل شدن به یک کلانشهر و اسکان جمعیت چندمیلیونی را داشته باشد. از اینرو در نظر گرفتن ابعاد مختلف فرآیند انتقال ازجمله موقعیت جغرافیایی، شرایط زیستمحیطی و میزان فاصله از تهران امری ضروری است.
اولین بار!
برای اولین بار موضوع انتقال پایتخت در دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی و شهرداری کرباسچی (سال 1368) مطرح شد و موضوع انتقال پایتخت به سمت ساماندهی تهران سوق داده شد. بعد از آن این موضوع در دوره دولت دهم مطرح شد. در این دوره، برخی از سازمانها مثل سازمان میراث فرهنگی از تهران خارج شدند سپس دوباره به تهران بازگشتند.
همچنین در زمستان سال 1391 طرحی تحت عنوان «انتقال پایتخت اداری- سیاسی» با هدف مواجهه با چالشهای کلانشهر تهران مطرح شد و طی آن چند مصوبه دولتی که با اعمال آنها قرار بود «شبهانتقال» از پایتخت اتفاق بیفتد نیز به اجرا درآمد. در قالب این مصوبات که در دولت دهم به تصویب رسیدند، مقرر شده بود کارکنان تعدادی از دستگاهها، نهادها و سازمانهای دولتی مستقر در تهران به شهرهای دیگر منتقل شوند اما بعد از مدتی اجرای آنها متوقف شد. این موضوع مجدداً در سالهای 1392 و 1394 در صحن علنی مجلس مطرح شد. در نهایت پس از کشوقوسهای فراوان در اردیبهشت 1394 قانونی با عنوان «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» در مجلس تصویب شد. براساس این قانون دولت مکلف شده بود شورایی به ریاست رئیسجمهور تشکیل دهد و ظرف حداکثر مدت دو سال این مساله را بررسی کند که آیا بهتر است پایتخت از تهران به شهر دیگری منتقل شود، یا اینکه مشکلات تهران با ساماندهی مسائلی ازجمله مدیریت یکپارچه تهران و شهرهای وابسته به آن حل خواهد شد. در آن زمان تیم مطالعاتی مستقر در وزارت راه و شهرسازی به عنوان تیم مسئول بررسی این موضوع گزارشی را تهیه کرد که در نهایت گزینه دوم، یعنی ساماندهی و مدیریت یکپارچه را بهعنوان گزینه بهتر به شورای انتقال پایتخت پیشنهاد میکرد. به دنبال زمینلرزه 1396 در ملارد و 1399 در دماوند و با اصرار مدافعان انتقال پایتخت یکبار دیگر موضوع انتقال پایتخت در دولت دوازدهم مطرح و در محافل کارشناسی مورد بحث قرار گرفت. جلسات این شورا در دولت دوازدهم هر از گاهی جریان داشت تا اینکه بعد از آخرین جلسه در زمستان سال 1399 به خاطر کرونا و تغییر دولت عملاً ادامه نیافت. در دولت سیزدهم اما تقسیم تهران در دستور کار قرار گرفت. در دولت سیزدهم بحث تجزیه تهران و تشکیل استانهای تهران غربی و شرقی مطرح شد. طرحی که در بررسیهای کارشناسی با ابهامات و اما و اگرهای زیادی مواجه شد.
نه به مکران!
سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران نیز در گفتوگو با سازندگی میگوید که موضوع انتقال پایتخت در کل امر مثبتی است اما مشروط به مطالعه و اینکه مکان جدید، نزدیک به پایتخت باشد. مکران در منتهاالیه جنوب شرقی کشور است و مرکزیت به ایران ندارد. پایتخت باید برای دسترسی همه مردم بهینه جانمایی شود! باید به فرودگاه بینالمللی امام نزدیک باشد. نمیشود بدون مطالعه زیستمحیطی، امنیتی، سیاسی و توجه به تاریخ و جغرافیای یک کشور پایتخت انتخاب کرد. از حدود 230 سال گذشته که تهران به عنوان پایتخت انتخاب شد، دو نکته در انتخاب آن موثر بود. تهران محل وصل دو جاده موصلاتی یعنی راه ابریشم و جاده ادویه بود. به همین دلیل بعد از انتخاب این شهر به عنوان پایتخت رشد فزایندهای پیدا کرد. پس با عنایت به این نکته که انتقال پایتخت به طور کلی نقطه نظر مثبتی است اما بدون مطالعه و بررسی نباید انجام شود.
در تهران هزینه کنید
کارشناسان شهری اما معتقدند که به جای هزینه گزاف برای انتقال پایتخت، کافی است همان هزینه برای تهران بشود، تا این شهر، شهر زندگی شود. یکی از اعضا و کارشناس شورای پنجم شهر تهران که در جلسات انتقال پایتخت دولت روحانی حضور داشته در گفتوگو با «سازندگی» میگوید که بحث انتقال پایتخت تاکنون بارها مطرح شده اما هر بار به دلایل مختلف به نتیجه نرسیده است! او گفت که در دولت آقای روحانی ماموریت این کار به آقای جهانگیری سپرده شده و ایشان چندین جلسه برگزار کرده و از شورای پنجمیها نیز برای شرکت در جلسه دعوت شد. در نهایت به دلیل هزینه زیاد انتقال پایتخت، این اقدام منتفی شد. مگر کار مشخص و هدفمندی شود! مثلاً پوتراجایا یک شهر برنامهریزی شده واقع در جنوب کوالالامپور و پایتخت اداری کشور مالزی است، یا برازیلیا که پایتخت فدرال برزیل و مقر دولت ناحیه فدرال است. به اعتقاد این کارشناس؛ با این وجود کسانی که در این زمینه کار کردند، به این نتیجه رسیدند که هزینه انتقال پایتخت به مراتب از هزینه برای خود شهر بیشتر است. اگر یکدهم این پول را برای تهران خرج کنیم، تهران شاخصهایی که لازم است را پیدا میکند. تهران معضل آلودگی هوا دارد؛ توسعه حملونقل عمومی، محدود کردن خودروها و تردد، بیرون رفتن کارخانهها از شهر و استفاده از برق به جای سوخت، برقی کردن خودرو و اتوبوس ازجمله اقداماتی است که با هزینهکرد در آنها میتوان تهران را قابل زیست کرد.
او تاکید میکند: اگر سیستم مدرن پسماند شکل بگیرد، یعنی جداسازی از مبدأ اتفاق بیفتد قاعدتاً درآمد هنگفتی از محل جمعآوری زباله نصیب شهر خواهد شد. باید جلوی افراط در ساختوساز و درآمدهای ناپایدار شهرداری گرفته شود تا با این حد از تراکم مواجه نشویم. در واقع باید سیستم درآمدی شهرداریها اصلاح شود. قاعدتاً با آبیاری قطرهای، عایقبندی خانهها برای جلوگیری از نفوذ صدا، نوسازی و بازسازی فرسوده، بسیاری از مشکلات وجود نخواهد داشت. به دلیل ناترازی و کمبود شغل، 43 شهر اطراف تهران ایجاد شده، اگر حملونقل ریلی خوب در حاشیه شهر وجود داشته باشد، جمعیت 3 تا 4 میلیونی که از این شهرها به تهران میآیند با حملونقل پاک تردد میکنند. در نتیجه به جای اینکه پول بگذارند و پایتخت را انتقال دهند، کافی است با یکدهم همان پول تهران را به یک شهر مدرن تبدیل کنند.
این عضو سابق شورا همچنین معتقد است که اینکه پایتخت را به کجا انتقال دهیم، خود عامل منتفی شدن انتقال پایتخت است! یک زمانی به آقای روحانی میگفتیم شما میخواهید پایتخت را به سرخه سمنان انتقال دهید! حالا هم شاید دولت فکر کند، میتواند مکران را شبیه دوبی کند که از انتقال پایتخت به این نقطه خبر میدهد اما ما کیش را هم داریم؟ چه شد؟ چه اتفاقی برای کیش افتاد؟ چرا کیش، دوبی نشد؟
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1003075/