«پزشکیان» به چه سمتی میرود؟
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
استیضاح عبدالناصر همتی و کنارهگیری محمدجواد ظریف، دو شوک بزرگ به دولت چهاردهم هستند که دو پیام بسیار مهم برای جامعه ایران دارند. همتی و ظریف دو «فراچهره» بودند که هر کدام به ترتیب در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی تجربه و شهرت قابلتوجهی داشتند. پیاده شدن این دو از قطار دولت وفاق ملی میتواند نشاندهنده تغییراتی در اولویتها یا رویکردهای دولت مسعود پزشکیان باشد. به این ترتیب این پرسش پیش میآید که این قطار از این به بعد چه مسیری را طی میکند؟
ویژگیهای مشترک همتی و ظریف
عبدالناصر همتی و محمدجواد ظریف، هرچند در حوزههای متفاوت فعالیت دارند اما دارای ویژگیهای مشترکی هستند که آنها را به عنوان شخصیتهایی قابلتوجه و تأثیرگذار متمایز میکند. این دو فراچهره که وزنی سنگینتر از دیگر اعضای کابینه دولت پزشکیان در حوزههای خود داشتند، در تخصصگرایی، نفوذ اجتماعی، میانهروی، مقاومت در برابر فشارها و شبکهسازی اشتراک دارند. این ویژگیها، آنها را بهعنوان چهرههایی چندوجهی و استراتژیک در نظام سیاسی ایران برجسته میکند که حتی پس از کنار رفتن از مناصب اصلی همچنان میتوانند در عرصههای مختلف نقشآفرین باشند. این دو در کنار اختلافنظرهایی که دارند از ویژگیهای مشترک زیادی برخوردارند. تفاوت دیدگاه همتی و ظریف در اقتصاد، بازتابی از نقشها و مسئولیتهای متفاوتی است که در نظام سیاسی و اجرایی ایران بر عهده داشتهاند. همتی با تمرکز بر اصلاحات داخلی و مدیریت بحرانهای اقتصادی و ظریف با تأکید بر دیپلماسی و گشایش خارجی، دو رویکرد مکمل اما متمایز را نمایندگی میکنند.
عبدالناصر همتی لیبرال و مدافع آزادیهای سیاسی و اقتصادی است اما ظریف همچون مسعود پزشکیان به سوسیال دموکراسی علاقه دارد. همتی بر اصلاحات اقتصادی و مدیریت متغیرهای اصلی اقتصاد مانند نقدینگی، نرخ بهره و نظام بانکی تمرکز دارد، درحالی که ظریف بر رفع موانع خارجی، بهویژه تحریمها، از طریق دیپلماسی تأکید میکند.
آینده دولت چهاردهم
پرسش مهم این است که دولت چهاردهم بدون دو سیاستمدار فراچهره، چه مسیری در پیش میگیرد. این دولت ممکن است در حوزه اقتصادی به سمت استفاده از چهرهای کمتر شناخته شده یا رویکردهای متفاوت از گذشته حرکت کند. به این ترتیب احتمالاً مسعود پزشکیان ترجیح میدهد سراغ چهرهای برود که کمتر بر سیاستهای پولی و بانکی متمرکز باشد و بیشتر به مسائل معیشتی توجه نشان دهد. از سوی دیگر کنار رفتن ظریف، که نماد دیپلماسی فعال و مذاکره در عرصه بینالمللی بود، میتواند به معنای کاهش تأکید بر دیپلماسی یا تغییر در استراتژی سیاست خارجی باشد. با این حال، قطار دولت چهاردهم احتمالاً مسیر خود را بر مبنای وعدههای انتخاباتی پزشکیان، یعنی توجه به مطالبات اقشار مختلف، توسعه زیرساختها و ایجاد تعادل در سیاست داخلی و خارجی ادامه خواهد داد. این دولت که با شعار وفاق ملی روی کار آمده، ممکن است تلاش کند با تکیه بر نیروهای جوانتر و کمتر جنجالی به سمت اجماعسازی در داخل و پرهیز از تنشهای بزرگ در خارج حرکت کند. البته، چالشهایی نظیر محدودیت منابع مالی، انتظارات بالای اجتماعی و فشارهای خارجی همچنان پیش روی این مسیر قرار دارند و موفقیت آن به توانایی دولت در مدیریت این موانع بستگی خواهد داشت. در مجموع به نظر میرسد این قطار با سرعتی محتاطانه اما با هدفگذاریهای عملگرایانه به سوی ثبات و توسعه گام برمیدارد.
آینده ظریف و همتی
ممکن است مسعود پزشکیان در واکنش به دهنکجی نمایندگان جبهه پایداری به راهبرد وفاق، همان کاری را کند که اکبر هاشمی در دولت اول خود انجام داد. در مجلس چهارم که مرحوم هاشمی کابینه دوم خود را معرفی کرد، وزیر پیشنهادی اقتصاد، محسن نوربخش بود. بعد از رایگیری اعلام شد که نوربخش به دلیل مخالفت جریان اصولگرا، رای نیاورده است. مرحوم هاشمی که خیلی از این اتفاق ناراحت بود، در مقابل تصمیم مجلس، عکسالعملی برخورد کرد و نوربخش را بهعنوان معاون اقتصادی به کار گرفت.
اگر پزشکیان چنین تصمیمی بگیرد، این حرکت میتواند نشانهای از استراتژی «همکاری مشروط» باشد؛ به این معنا که دولت با حفظ همتی در نظام اجرایی از دانش و تجربه او بهره میبرد اما با تغییر جایگاهش، از تمرکز قدرت در یک حوزه خاص جلوگیری میکند یا تنشهای سیاسی مرتبط با حضور او در وزارت اقتصاد را کاهش میدهد. این تصمیم میتواند برای همتی نیز سودمند باشد زیرا او همچنان در بازی قدرت باقی میماند و فرصت بازسازی اعتبار یا تأثیرگذاری در حوزهای جدید را پیدا میکند. اما از سوی دیگر، جناحهای مخالف ممکن است این اقدام را فرصتی برای تضعیف دولت یا همتی ببینند و با انتقاد یا فشار، استراتژی خود را پیش ببرند. در سناریویی دیگر، اگر دولت همتی را کنار بگذارد، این انتخاب به استراتژی «رقابت» نزدیکتر است که در آن دولت ریسک از دست دادن حمایت بخشی از حامیان اصلاحطلب یا تکنوکرات را میپذیرد تا انسجام داخلی کابینه یا رضایت جناحهای دیگر را تضمین کند. این گزینه برای همتی زیانبار خواهد بود، مگر اینکه او بتواند با استفاده از شبکههای سیاسی و رسانهای خود، موقعیت را به نفع خویش بازتعریف کند. همچنین بهکار گماردن همتی در پستی دیگر میتواند، نقطه تعادلی باشد که در آن هیچیک از بازیگران انگیزه قوی برای انحراف از استراتژی خود نداشته باشند: دولت از تخصص او بهره میبرد، همتی جایگاه خود را حفظ میکند و جناحها با وضعیتی قابل تحمل مواجه میشوند. با این حال، موفقیت این استراتژی به عوامل متعددی بستگی دارد ازجمله پذیرش عمومی، عملکرد همتی در نقش جدید و واکنش رقبا. در نهایت، این تصمیم نشاندهنده تلاش دولت برای مدیریت تعارض منافع و بهینهسازی منابع انسانی در شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی است که نیازمند محاسبات دقیق و پیشبینی واکنشهای متقابل است. اما سوال این است که آیا همین مناسبات برای به کار گماردن مجدد محمدجواد ظریف هم کاربرد دارد؟ یکی از سناریوها این است که ظریف با بازگشت به فضای دانشگاهی و ارائه تحلیلهای سیاسی، نقش یک نظریهپرداز و مشاور غیررسمی را ایفا کند. این استراتژی کمریسک است و به او اجازه میدهد از حاشیه امن بر افکار عمومی و نخبگان اثر بگذارد بدون اینکه مستقیماً در معرض تنشهای سیاسی قرار گیرد. در این سناریو، سود او حفظ اعتبار و ایجاد بستری برای بازگشت احتمالی در آینده است. اما ظریف میتواند با تکیه بر پایگاه اجتماعی خود، بهویژه در میان اصلاحطلبان و حامیان دیپلماسی، بهعنوان یک منتقد یا حامی مشروط دولت عمل کند. این استراتژی تهاجمیتر است و نیازمند استفاده از ابزارهایی مانند رسانهها و شبکههای اجتماعی برای شکلدهی به گفتمان عمومی است. سود این رویکرد افزایش نفوذ سیاسی است اما ریسک آن درگیری با جناحهای مخالف و کاهش شانس بازگشت به پستهای رسمی است. در نهایت اینکه ظریف ممکن است ترکیبی از استراتژیها را برگزیند؛ فعالیت آکادمیک برای حفظ اعتبار و کاهش تنش، همراه با حضور گزینشی در فضای عمومی برای اثرگذاری بر سیاست خارجی. این رویکرد به او امکان میدهد تا بدون درگیری مستقیم با دولت یا جناحها، سرمایه سیاسی خود را حفظ کند و منتظر فرصتهای آینده بماند. از سوی دیگر، دولت نیز با عدم تقابل مستقیم با او، از تنشهای غیرضروری اجتناب میکند و جناحها نیز با توجه به عدم حضور رسمی او در قدرت، فشار کمتری اعمال میکنند.
آینده دولت پزشکیان
دولت پزشکیان در فقدان دو فراچهره خود، احتمالاً به ترکیبی از استراتژیهای سیاسی و اجرایی متوسل خواهد شد. نخست، تأکید بر وفاق ملی میتواند بهعنوان ابزاری برای کاهش تنش با جناحها و جلب حمایت نیروهای میانهرو عمل کند. پزشکیان که خود سابقه نمایندگی مجلس و تجربه اجرایی در حوزه سلامت را دارد، ممکن است با تکیه بر تخصص و پرهیز از جنجالهای سیاسی بر کارآمدی دولت تمرکز کند. دوم، اولویتبندی مسائل اقتصادی مانند کنترل تورم، جذب سرمایهگذاری و بهبود زیرساختها میتواند پایگاه اجتماعی دولت را تقویت کرده و دستاویز مخالفان را کاهش دهد. سوم، در عرصه سیاست خارجی، رویکردی محتاطانه و عملگرایانه برای کاهش فشارهای تحریمی و بهبود روابط منطقهای، میتواند به دولت فرصت تنفس اقتصادی و سیاسی بدهد.
دولت مسعود پزشکیان با وجود مخالفان، در صورتی که بتواند از تجربه سیاسی خود و شعار وفاق ملی به خوبی بهره ببرد، شانس عبور از موانع و دستیابی به ثبات را دارد. آینده این دولت بیش از هر چیز به عملکرد آن در برابر انتظارات اقتصادی و تواناییاش در خنثیسازی فشارهای سیاسی وابسته است. با این حال، مخالفان بهعنوان بخشی جداییناپذیر از نظام سیاسی ایران، همواره نقشی تعیینکننده خواهند داشت و موفقیت پزشکیان در گرو تبدیل این تقابل به همکاری نسبی یا دستکم مدیریت آن خواهد بود. در این مسیر، همتی و ظریف میتوانند باز هم یاور مسعود پزشکیان باشند.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1013764/