دیپلماسی به وقت مسقط
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
گفتوگوها در عمان میتواند به نتایج مطلوبی منتهی شود هر چند عدم توافق به معنای شکست دیپلماسی نیست
بازار ![]()
حدیث روشنی| مسقط به کانون توجهات جهانی تبدیل شده؛ جغرافیایی که میزبان مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا با واسطهگری وزیر خارجه عمان است. رایزنیها درحالی شکل میگیرد که تنشها در منطقه و رویارویی لفظی بین تهران و واشنگتن به اوج رسیده است. در عین حال با توجه به اهمیت این مذاکرات، تحلیلگران و ناظران سیاسی به دقت جزییات و گمانهزنیهای مختلف در باب گفتوگوها را رصد میکنند. گزارشهایی که طی روزهای اخیر در این زمینه منتشر شد حکایت از آن دارد که دوطرف در تلاش هستند تا ضمن بررسی موضوعات کلیدی، زمینههای لازم برای ایجاد یک توافق موقت را فراهم کنند. در این بین، ادعاهایی و بعضا به نقل از منابع آگاه ایرانی نیز منتشر شده است. از پذیرش شکل مذاکرات غیرمستقیم مورد نظر ایران توسط واشنگتن تا تمایل ایران به انجام یک توافق موقت در مراحل ابتدایی آغاز رایزنیها با این هدف که بستر برای توافق جامعتر در بلندمدت هموار شود. در هر صورت اما به ادعای تحلیلگران نشانههایی از تمایل امریکا و ایران برای دیپلماسی و کاهش تنشها وجود دارد و وجود این اراده طرفین را در این بازه زمانی به پای میز مذاکره کشانده است. هر چند در باب نتایج حاصل از نشست روز شنبه تحلیل متفاوت است و در این راستا گمانهزنیها و سناریوهای مختلفی مطرح است. برخی ناظران بر این باورند که اگرچه ممکن است مذاکرات در همان روزهای ابتدایی به نتایج ملموسی نرسد، اما خود این فرآیند میتواند به عنوان یک گام مثبت در راستای ایجاد فضایی برای گفتوگو و تعامل میان دو کشور طی ماههای آینده تلقی شود. از سوی دیگر، گروهی نیز بر این عقیدهاند که عدم توافق در این دور از مذاکرات میتواند عواقب جدیتری به دنبال داشته باشد و بر فعل و انفعالهای منطقه و راهبرد ایران نیز تاثیر بگذارد. بنابراین، مسقط امروز نه تنها میزبان گفتوگوهای سیاسی است، بلکه به میدان آزمونی برای تعیین آینده خاورمیانه و معادلات جهانی تبدیل شده است. به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف واکاوی نتایج احتمالی دور نخست رایزنیها میان ایران و امریکا با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا گفتوگو کرده است. ابوالفتح در گفتوگو با «اعتماد» ضمن تاکید بر پیچیدگیهای این دور از مذاکرات و ضرورت صبر و تدبیر برای رسیدن به توافق سازنده بر این باور است که احتمال توافق بیشتر از عدم توافق است. به گفته ابوالفتح اما اگر اخبار مثبتی از مسقط مخابره نشد لزوما به معنای آغاز رویارویی نیست. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ایران بر غیرمستقیم بودن رایزنیها تاکید دارد و امریکا خواهان گفتوگوهای مستقیم است.آیا حقیقتا خواست متفاوت طرفین در باب شکل رایزنیها میتواند ماحصل گفتوگوهای احتمالی میان تهران و واشنگتن را در بازه زمانی کنونی تحتتاثیر قرار بدهد؟
همانطور که آقای عراقچی نیز اشاره کردند، شکل مذاکرات اهمیت چندانی ندارد و اولویت اصلی، رسیدن به توافق است. در واقع، اراده طرفین برای دستیابی به توافق و موضوعاتی که میخواهند در مذاکرات مورد بحث قرار دهند، از اهمیت بالایی برخوردار است. در حال حاضر، تاکید ایران بر غیرمستقیم بودن مذاکرات به دلیل ارسال پیامهای متناقض از سوی واشنگتن است. ایران در این شرایط نمیداند وضعیت به چه صورت است؛ از یکسو ادعا میشود که ایران نباید به سلاح اتمی دست یابد و ازسوی دیگر، بر مسائل موشکی و موضوعات منطقهای تاکید میشود. این عدم شفافیت و بیاعتمادی میان طرفین، به ویژه زمانی که طرفین نسبت به یکدیگر بیاعتماد هستند، میتواند منجر به موضعگیریهای متنقاضی از سوی طرفین مبنی شکل مذاکرات شود. اما در ابتدا، طرفین ممکن است به یکدیگر اعتماد نکنند و به گفته معروف تلاش داشته باشند تا یکدیگر را «محک بزنند»؛ بنابراین، مذاکرات غیرمستقیم میتواند به عنوان یک روش اولیه برای ارزیابی عزم جدی طرفین در رسیدن به توافق قلمداد شود. اگر مشخص شود که هر دو طرف واقعا خواهان توافق هستند، مذاکرات غیرمستقیم میتواند به مذاکرات مستقیم تبدیل شود. ایران نیز هرگز اعلام نکرده که قصد دارد رایزنیها را به شکلی غیرمستقیم ادامه بدهد. تهران بارها با ایالاتمتحده مذاکره مستقیم داشته است. اکنون، تاکید ایران بر برگزاری چند جلسه یک یا دو ساعته برای مذاکره غیرمستقیم جهت درک مواضع طرفین است. اگر طرف امریکایی واقعا مصمم باشد که به توافق برسد و خواستههای منطقی ارائه بدهد، این امکان وجود دارد که مذاکرات به شکلی مستقیم برگزار شود. ایران در ابتدا بر مذاکرات غیرمستقیم اصرار داشت، اما هرگز مذاکرات مستقیم را رد نکرده و برگزاری آن را منوط به حسننیت امریکاییها و شرایط حاکم میداند. ممکن است امروز نیز یک یا دو ساعت مذاکرات غیرمستقیم برگزار شود و پس از آن، با پس از انجام مشاورههای لازم، شرایط برای برگزاری مذاکرات مستقیم فراهم شود. اما نکته مهم این است که آیا امریکاییها واقعا قصد دارند به توافق دست یابند یا خیر.
اخیرا ادعاهایی در باب تمایل ایران به توافقی موقت منتشر شده است. در صورت محتمل بودن چنین ادعایی، توافق موقت ممکن است شامل چه مواردی باشد که به تامین منافع طرفین کمک کند؟ از منظری دیگر آیا ایالاتمتحده با این گزاره موافقت خواهد کرد یا نه.
من آنچه در این باره رسانهای شده تا چه حد گمانهزنی است، اما تجربههای قبلی نشان میدهد که الگویی مشابه وجود داشته است. در ابتدا در ژنو، توافقی ششماهه به امضا رسید که طی آن ایران فعالیتهای هستهای خود را متوقف کرد و در ازای آن، هر شش ماه مبلغی معادل 500 - 600 میلیون دلار از داراییهای ایران آزاد میشد. این فرآیند به طرفین فرصت داد تا مذاکرات اصلی را آغاز کنند که درنهایت به توافق برجام در وین منجر شد. این احتمال وجود دارد که اینبار نیز به همین صورت پیش برود، اما ممکن است امریکاییها بر این موضوع اصرار داشته باشند که زودتر به نتیجه دست یابند. درنهایت، این گزاره به اهداف طرف امریکایی بستگی دارد؛ آیا آنها تنها به بحث هستهای میپردازند یا موضوعات دیگری را نیز در دستور کار قرار خواهند داد؟ به هر حال، سندی تحت عنوان برجام وجود دارد که فارغ از محتوای آن، میتواند الگویی برای چارچوب کلی مذاکرات باشد و امکان بهروز رسانی آن وجود دارد. اگر طرف امریکایی بخواهد وارد فازهای جدیدی شود، نیاز به مذاکرات بیشتری خواهد داشت. بنابراین، مشخص نیست که آیا امریکا صرفا روی موضوع هستهای تمرکز خواهد کرد یا تلاش میکند فراتر از مسائل هستهای موضوعات دیگری را در دستور کارش قرار بدهد. از همین رو نیل به توافق در کوتاهمدت منوط به رویکرد واشنگتن است. شاید آنها بخواهند توافق موقتی داشته باشند و سپس بستر برای توافق در بلندمدت هموار شود.
باتوجه به اینکه سرمایهداری فاقد سابقه دیپلماتیک ولی نزدیک به ترامپ برای آغاز رایزنیها انتخاب شده، این انتخاب از سوی امریکا چه پیامی دارد؟ حضور ویتکاف در دور نخست مذاکرات چقدر میتواند بر موفقیت احتمالی آن تاثیر بگذارد؟
انتخاب ویتکاف به عنوان نماینده امریکا در خاورمیانه صرفا یک پیام به ایران نیست. انتخاب او به عنوان نماینده ویژه امریکا، به این دلیل است که او بخشی از بدنه ساختار سیاسی امریکا نیست و بیشتر به عنوان یک تاجرمسلک در حوزه کسب و کار و املاک شناخته میشود. ویتکاف سابقه دیپلماتیک ندارد و از دوستان نزدیک و مورد اعتماد دونالد ترامپ است. این ویژگیها به او قدرت مانور بیشتری میدهد و میتواند به عنوان یک عامل مثبت در مذاکرات قلمداد شود. یکی از مزایای ویتکاف این است که او به طور کلی تعصبات ضدایرانی یا افکار حمایتگرایانه رادیکال از اسراییل را ندارد. چنین متغیرهایی میتواند به روند مذاکرات کمک کند، زیرا اگر فردی با تفکرات ایدئولوژیک و رادیکال جان بولتون یا تام کاتن مسوول مذاکرات بودند، احتمالا تعصبات ضدایرانی بر فضای حاکم بر مذاکرات سایه جدی میافکند. ویتکاف به عنوان چهرهای عملگرا، فاقد ذهنیتهای ایدئولوژیکی است و هدف اصلیاش خدمت به رییسجمهور امریکاست. این خود میتواند یک نقطه قوت برای مذاکرات باشد، به شرطی که دستور کار او تحت تاثیر جریانهای نئوکان و ضد ایرانی مانند جان بولتون قرار نگیرد، چراکه آنها مدعی اجرا شدن الگوی لیبی درمورد ایران هستند. اما اگر او بتواند با تکیه بر آرای طرفداران صلح را که به دنبال توافق با ایران هستند، در مسقط رایزنیها را به پیش ببرد، این گزاره میتواند به پیشرفت مذاکرات کمک کند. بنابراین، موفقیت مذاکرات به دستور کار ویتکاف در عمان منوط است و همچنین به نظرات و فشارهای مختلف درون ساختار سیاسی امریکا.
ترامپ بارها مدعی شده که در صورت عدم دستیابی طرفین به توافق احتمال توسل به گزینه نظامی ادعایی وجود دارد؛ ادعایی که از جانب تهران بیپاسخ نمانده است. آیا میتوان گفت تهدیدهای ادعایی رییسجمهوری امریکا بلوف سیاسی است یا با لحاظ کردن آرایش جنگی در خاورمیانه، ترامپ میتواند گزینه پرهزینهای را برگزیند؟
توجه داشته باشید که یکی از تکنیکهای معمول در مذاکرات، اتخاذ مواضع سرسختانه است که طرفین برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل به اعطای امتیازات بیشتر از آن استفاده میکنند. این شیوه تنها مختص به امریکا نیست. هر چند که واشنگتن به دلیل قدرت نظامی و اقتصادی خود، میتواند به تهدیدات موثرتری متوسل شود و این موضوع به نوعی به افزایش فشار بر طرف مقابل کمک میکند. اما در طرف ایرانی نیز شاهد هستیم که با استفاده از ابزارهای مختلف، نظیر نمایش قدرت نظامی، مانورهای نظامی و انتشار تصاویری از زیرساختهای نظامی مانند شهرهای زیرزمینی موشکی، سعی میکنند موضع و توان بازدارندگیاش را تقویت کرده و به نمایش بگذارد. اظهاراتی که از سوی مقامات ایرانی ازجمله آقای شمخانی مطرح میشود، به نوعی نمایش قدرت و اراده ایران برای دفاع از منافع خود و جلوگیری از هرگونه فشاری است که ممکن است بر تهران وارد شود. این تهدیدهای لفظی میتواند به عنوان بخشی از استراتژی مذاکره محسوب شود، به این معنا که با ایجاد فضای قویتر، ایران میتواند شانس خود را برای رسیدن به توافق مناسبتر افزایش بدهد. این نوع رویکردها در مذاکرات میتواند به طرفین کمک کند تا در نهایت به یک توافق معقول و متوازن دست پیدا کنند، زیرا هر دوطرف به دنبال حفظ منافع خود و کاهش ریسکهای موجود هستند. بنابراین، این نمایش قدرت میتواند به عنوان یک ابزار برای تقویت موضع مذاکرهکنندگان و افزایش احتمال رسیدن به توافق درنظر گرفته شود.
نقش اسراییل و شخص نتانیاهو را در این مرحله از مذاکرات چطور ارزیابی میکنید؟ با توجه به نفوذ تلآویو بر چهرههای نزدیک به ترامپ و همچنین اعضای جمهوریخواه کنگره، آیا این احتمال وجود دارد که اسراییل در مسیر رایزنیها سنگاندازی کرده یا با توسل به اهرمهای مختلف، خللی در دستیابی به توافق باشد؟
واقعیت این است که ترامپ به طور کلی تمایل داشته که به نتانیاهو و اسراییل امتیازات قابل توجهی بدهد، چه در قالب توافقها و چه در دیگر زمینهها. اما اسراییل در این زمینه قدرتی برای توقف مذاکرات ندارد، بلکه بیشتر میتواند با کارشکنی و سنگاندازی در روند مذاکرات تاثیر بگذارد. زمانی که ایالاتمتحده عزمش را برای رایزنی با ایران اعلام کرده، اسراییل عملا نمیتواند به طور مستقیم در برابر این تصمیم بایستد، اما میتواند کارشکنی کرده تا به طور غیرمستقیم بر روند مذاکرات تاثیر بگذارد. نمونه بارز آن در زمان برجام بود که اسراییل به طور فعال تلاش داشت تا مانع از آن شود تا توافق حاصل گردد و اکنون نیز احتمالا همین رویکرد را دنبال میکند. نکته مهم این است که ترامپ در تلاش است تا مذاکراتی با ایران انجام بدهد و از همین رو نتانیاهو را در دقیقه نود در جریان تصمیم خود قرار داد،
به گونهای که او را بر همان صندلی نشاند که پیشتر زلنسکی را نشانده بود. نتانیاهو نیز در مقابل گفته ترامپ مبنی بر مذاکره مستقیم با ایران سکوت کرد چراکه ترس از شکلگیری برخوردی مشابه برخوردی که در کاخ سفید با زلنسکی شده بود، وجود داشت. این نشان میدهد که ترامپ به دنبال ایجاد فضایی مثبت برای مذاکرات است و به نتانیاهو نیز اعلام کرده که ایالاتمتحده به دنبال صلح است، نه درگیری. با این حال، موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات به رویکرد ایران نیز بستگی دارد. اگر ایران به سمت تعامل و انعطاف پیش برود و بتواند امتیازاتی ارائه بدهد، این امر میتواند قدرت مانور اسراییل را کاهش بدهد. اما اگر ایران انعطافی نداشته باشد، قدرت تاثیرگذاری اسراییل بر سیاستهای ایالاتمتحده و دیگر کشورها ممکن است افزایش یابد. بنابراین، در این روند، تعادل میان تمایل ایالاتمتحده به مذاکره، واکنش اسراییل و رفتار ایران نقش بسیار مهمی ایفا میکند و هر یک از این عوامل میتواند بر نتیجه نهایی تاثیرگذار باشد.
چشمانداز کلی شما از نتیجه رایزنیها در مسقط چیست؟ آیا فضای فعلی امکان رسیدن به توافقی پایدار را فراهم میکند یا صرفا در این بازه زمانی شاهد یک مانور دیپلماتیک هستیم؟
در مذاکرات بینالمللی، به ویژه در مسائل پیچیدهای مانند برنامه هستهای ایران، انتظار نتیجهگیری سریع و بدون چالشهای جدی اغلب غیرواقعی است. بسیاری از عوامل و موضوعات مختلف وجود دارند که میتوانند بر روند مذاکرات تاثیر بگذارند و این امکان وجود دارد که حتی اگر مذاکرات به خوبی پیش بروند، رسیدن به توافق نهایی ماهها یا حتی سالها به طول بینجامد. در هر صورت من پیشبینی نمیکنم اما آرزو میکنم که توافق سازندهای حاصل شود. علاوه بر این، پیچیدگیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر ساختار دو طرف و همچنین تاثیرات خارجی فعل و انفعالها، میتواند بر نتایج مذاکرات تاثیر بگذارد، اما حتی اگر روز شنبه نتایج مطلوبی از مذاکرات به دست نیاید، این به معنای پایان راه نیست. تاریخ نشان داده است که مذاکرات میتوانند در دورههای مختلف به جلو و عقب رفته و همیشه امکان بازگشت به میز مذاکره وجود دارد. از طرفی طرفین هنوز انگیزهای برای ادامه مذاکرات و یافتن راهحلهای ممکن دارند. این خود یک نشانه مثبت است و نشان میدهد که عزم جدی برای رسیدن به توافق وجود دارد. درنهایت، مهم است که به روند مذاکرات به عنوان یک فرآیند طولانیمدت نگاه کنیم که نیاز به صبر و تدبیر دارد. هر چند که ترامپ و دیگر مقامات ممکن است ادعا کنند که مشکلات را میتوان به سرعت حل کرد، اما واقعیت این است که مسائل پیچیدهای وجود دارد که نیاز به زمان و تلاشهای مداوم دارند.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1019318/