جان سربازان ارزان نیست
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
معمولاً دوره خدمت سربازهای وظیفه با یک جشن و شادی مختصر از سمت همخدمتیهایشان تمام میشود. دور هم جمع میشوند، خوراکیهای کسی را میخورند که برایش جشن گرفتهاند و ولش میکنند برود پی خانواده و زندگیاش. روز شنبه اول دیماه اما خدمت 9 نفر از این سربازان در محور اندیمشک به پلدختر تمام شد؛ بدون جشن، بدون خنده و بدون جشن پتو. اتوبوس حامل سربازان وظیفه در جاده لرستان واژگون شد و 9 نفر جانشان را از دست دادند و 22 نفر دیگر هم مجروح شدند. اتفاقی که دوباره بحث درباره سربازی را بر سر زبانها انداخت. اتفاقی که نهتنها زنگ هشداری برای توجه به سلامت و امنیت سربازان است، بلکه فرصتی است تا درباره کارآمدی سربازی بیشتر فکر کنیم.
با وجود اصلاحاتی که طی سالهای گذشته در این حوزه انجام شده، بهنظر میرسد سربازی به شکل فعلی همچنان با استانداردهای حرفهای فاصله دارد. جامعهشناسان معتقدند هزینههای سربازی غیرحرفهای خیلی بیشتر از منافع آن است. این هزینهها ابعاد مختلفی دارد و نیروهای مسلح نیز ممکن است شامل حال آن شود و به جای برخورداری از سربازانی باانگیزه و متخصص، با نیرویی مواجه شوند که آمادگی و کارایی لازم برای انجام مأموریتها را ندارد.
راهحل این چالش میتواند حرکت بهسمت سربازی حرفهای باشد. در این مدل، جوانان آموزشهای تخصصی دریافت میکنند و با مهارت و انگیزه وظایف خود را انجام میدهند. حوادث تلخی مانند واژگونی اتوبوس حامل سربازان، فرصتی برای بازنگرهای بیشتری در نظام سربازی است. شاید زمان آن رسیده باشد که با ایجاد یک ساختار حرفهایتر، نهتنها ایمنی و انگیزه سربازان را افزایش دهیم، بلکه از وقوع تراژدیهای مشابه در آینده نیز جلوگیری کنیم. سینا کلهر، جامعهشناس معتقد است زندگی بسیاری از افراد برای فرار از سربازی غیرحرفهای مختل میشود و این شکل از سربازی نه برای نیروهای مسلح و نه سربازها کارآمدی کافی را ندارد. در ادامه متن کامل گفتوگوی «فرهیختگان» با او را از نظر میگذرانید.
سربازی غیرحرفهای به هزینههایش میارزد؟
کارآمدی شکل کنونی سربازی یکی از اساسیترین موضوعاتی است که در این حوزه مطرح میشود. سینا کلهر معتقد است مهمترین چالشی که در حال حاضر از منظر حکمرانی و نظام تصمیمگیری باید مورد توجه قرار گیرد، مسئله کارآمدی این شیوه تأمین نیروی دفاعی و نظامی است. او در این باره گفت: «این موضوع کمتر در چالشها مورد بحث قرار میگیرد. یعنی ما درباره همه چالشهای دیگر صحبت میکنیم، اما این چالش پنهان و بنیادی که از همه مهمتر است، نادیده گرفته میشود. سؤال اصلی این است که آیا این روش واقعاً کارآمد است و میتواند نیازهای امنیتی کشور و ضرورتهای مرتبط با آن را تأمین کند یا خیر؟ بهویژه در مقایسه با روشها و الگوهای دیگری که وجود دارد. من معتقدم این مسئله، بزرگترین و مهمترین چالشی است که در حال حاضر پیش روی سربازی اجباری در کشور قرار دارد.
متأسفانه میزان مطالعات انجامشده در این زمینه، به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، بسیار حداقلی است. در جستوجوهایی که طی سالهای اخیر انجام دادهام، بهویژه در زمانی که درگیر موضوع سربازی بودهایم، تعداد مطالعات موجود حتی کمتر از انگشتان یک دست است. البته این مطالعات نیز عمدتاً بهطور مستقیم به این مسئله که اکنون مطرح میکنم، معطوف نبودهاند. اما برآوردهای کلی که از مصاحبهها و گفتوگوهای افراد صاحبنظر در این حوزه به دست آمده است – افرادی که برخی از آنها سابقه نظامیگری دارند و با عرصه نظامی آشنایند – نشان میدهد این شیوه در مقایسه با روشها و مدلهای جایگزین، مانند سربازی حرفهای، کارآمدی کمتری دارد. البته منظور این نیست که تنها جایگزین، سربازی حرفهای است، اما این مدل بهعنوان یکی از الگوهای جایگزین در اکثر نقاط دنیا و در ارتشها و نظامهای امنیتی مختلف استفاده میشود.
بر اساس این بررسیها، تناسب میان هزینههای انجامشده و نتایجی که از این روش به دست میآید، بسیار ناچیز است و این مسئله بهطور کلی نامعقول به نظر میرسد. اصطلاحاً میتوان گفت این روش به هزینههایش نمیارزد. علاوه بر این، پیامدهای منفی و هزینههای ملی که نظام سیاسی و نظام تأمین امنیتی کشور به دلیل استفاده از این روش متحمل میشود، قابل توجه است. دستاوردهایی که از این روش به دست میآید، با قواعد و هزینههایی که برای آن صرف میشود، تناسبی ندارد و اصطلاحاً نوعی «ناترازی» شدید در این زمینه وجود دارد.»
باید از تجربه دیگران در سربازی حرفهای استفاده کنیم
کلهر با اشاره به نکته دومی که در این مسئله است، توضیح داد: «ما در یک ماه گذشته دو ارتش در دنیا داشتیم که از الگوی سربازی اجباری استفاده میکردند؛ اوکراین و رژیمصهیونیستی. تجربههایی که میتواند برای ما قابلبررسی و استفاده باشند. رژیمصهیونیستی به لحاظ تکنولوژیک و فناوری، از پیشرفتهترین فناوریهای روز استفاده میکند و قدرتش به همین فناوریها وابسته است اما همین ارتش، در مقابل نیروهای حزبالله – که نیروهایی حرفهای و داوطلبند – با وجود تمام توان تکنولوژیکی و حمایتهای مبتنیبر دانش و فناوری نظامی، نتوانسته در میدان عمل موفق شود و اهدافش را محقق کند.
همین اتفاق، البته در موارد دیگری نیز رخ داده است، اما بهطور مشخص در مواجهه با حزبالله میبینیم که ارتش رژیمصهیونیستی نتوانسته روی زمین دستاوردی رقم بزند یا اهداف سیاسی و نظامی اعلامشده توسط مقامات خود را به نتیجه برساند. این ارتش که از پیشرفتهترین نمونههای ارتش مبتنیبر سربازگیری اجباری است، نمونهای قابلتأمل بهشمار میرود. در تحلیلها، یکی از دلایل این ناکامی را همین مسئله میدانند که افرادی که به اجبار به سربازی آمدهاند، انگیزه و کارآمدی لازم را در میدان نبرد ندارند.
در مقابل، ما شاهد نیروهای حرفهای و مردمی هستیم که در برابر ارتشهای مجهز و مبتنی بر سربازگیری اجباری عملکرد موفقتری دارند. مثال دیگر، وضعیت فاجعهبار ارتش سوریه است. این ارتش، که سربازی اجباری را بهمدت طولانی اجرا کرده است، نتایج بسیار نامطلوبی داشته و پیامدهای آن بهوضوح قابلمشاهده است.
این تجربیات میتواند برای ما مفید باشد تا بتوانیم درباره کارآمدی این روش تصمیمگیری کنیم. پرسش اصلی این است که آیا واقعاً این روش به هزینههایی که صرف آن میشود میارزد یا نه؟ این همان مسئله اساسی است که باید مورد توجه قرار گیرد.»
سه تا چهار میلیون سرباز فراریاند
سربازی غیرحرفهای علاوهبر چالشهایی که خودش دارد، منجر به تولید چالشهایی برای جامعه نیز میشود. کلهر درباره این چالشها گفت: «دو چالش بسیار جدی توسط سربازی است که اینها چالشهای واقعی به شمار میآیند. همانطور که عرض کردم، هزینههایی که ما به خاطر استفاده از این روش به خودمان و جامعه تحمیل میکنیم، بسیار قابلتوجه است. یکی از این چالشها، بهطور خاص، معطوف به سرمایه اجتماعی است. در جامعه هیچگونه علاقهمندی نسبت به این موضوع وجود ندارد و اساساً در گفتمان عمومی، سربازی نوعی اجبار سخت و سفت تلقی میشود. نتیجه این وضعیت، تأثیر مستقیم بر سرمایه اجتماعی است؛ یعنی بخشی از نارضایتیها و عدم رضایتها مستقیماً تحتتأثیر این مسئله قرار میگیرد.
با اتفاقاتی که برای سربازها در اقصینقاط کشور، بهویژه در مناطق مرزی رخ میدهد، تقریباً هر سال یکی دو مورد رسانهای میشود و این نارضایتیها دوباره اوج میگیرد. این مسئله بهطور مستقیم سرمایه اجتماعی نظام را تحت فشار قرار داده و باعث کاهش آن میشود.
نکته دیگر، هزینه هنگفتی است که بابت اختلال در زندگی افراد پرداخت میکنیم. بسیاری از افراد برای فرار از سربازی تمام زندگیشان مختل میشود. اگر فرایند اختلال در زندگی این افراد را بررسی کنیم، میبینیم که نزدیک به سه تا چهار میلیون سرباز فراری وجود دارد. این افراد نمیتوانند امور عادی زندگیشان را انجام دهند. هرچند در چهار، پنج سال اخیر آسانگیریهایی در این زمینه انجام شده بود، اما اخیراً همان آسانگیریها نیز کاهش یافته است.
نکته بعدی که در ارتباط با اختلال در فرایند زندگی وجود دارد، تأثیر آن بر اشتغال و تحصیلات است. شما بهوضوح میبینید متغیر سربازی رفتن در میان آقایان بهطور جدی مانع ایجاد میکند، مثلاً در موضوع ازدواج، بسیاری تا زمانی که سربازی انجام نشده است، اصلاً به آن فکر نمیکنند. همین مسئله باعث میشود اشتغال نیز بهتأخیر بیفتد. از سوی دیگر، این دو متغیر – سربازی و تأخیر در اشتغال – به هم متصلند.
برای یافتن راه گریزی از این وضعیت، برخی افراد تصمیم میگیرند تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه دهند، حتی اگر آن تحصیلات غیرکاربردی باشد. درنتیجه یک دهه از زندگی افراد، یعنی بازه 20 تا 30 سالگی که از نظر فعالیت، مشارکت و بهرهوری جزء مقاطع طلایی عمر محسوب میشود، تحتتأثیر این مسئله قرار میگیرد. اینها پیامدهای منفی سربازی است که ما بابت آن هزینه میپردازیم. حالا سؤال این است که آیا این پیامدها میارزد تا آوردهای داشته باشد؟ بررسیها و مطالعات ما و دیگران نشان دادهاند که این شیوه معقول و منطقی نیست، اما با این حال همچنان ادامه پیدا میکند.»
نباید مستقل از قانون عمل شود
مسئله دیگری که پیش روی مقوله سربازی است، حول محور متولی آن است. کلهر در این باره تصریح کرد: «مشخص است که متولی این موضوع، همانطور که در کشور در هر مسئله دیگری هم متولی وجود دارد، قانون است. بهطور مشخص، مجلس شورای اسلامی مسئول اصلی این کار است. طبیعتاً اگر مجلس مسئولیت نداشت، تصویب قوانینی مانند کاهش دوره سربازی به 14 ماه معنی نداشت. جدای از اینکه اساساً قانون سربازی و اجباری کردن آن یا محرومیتها و محدودیتهایی که اعمال میشود، همگی بر اساس قوانین مصوب مجلس هستند. بله، بخشی از آن آییننامههایی است که ستاد کل نیروهای مسلح مینویسد، اما همین آییننامهها نیز بر اساس اجازههایی است که مجلس در قالب قوانین مشخص به آن داده است.
اما اینکه چرا قانون اجرا نمیشود، این موضوع فقط به سربازی محدود نمیشود؛ در بسیاری از مسائل دیگر هم همین ضعف وجود دارد. متأسفانه، ما در اینجا ضعف اجرایی داریم و نتایج و آثار منفی این عدم اجرای قوانین را در حوزههای مختلف مشاهده میکنیم. در این مسئله هم دقیقاً همین وضعیت وجود دارد.
به نظر من، اگر قرار است مسئله را طرح کنیم، نباید خود ما هم به ابهام دامن بزنیم. بسیار روشن است که مسئول این موضوع مجلس است. قانون مجلس باید اجرا شود، و ما باید از دستگاههای اجرایی بخواهیم که این قوانین را عملیاتی کنند. اگر تفسیری از قانون وجود دارد یا نظر دیگری مطرح است، این تفسیر باید از طریق مجلس انجام شود، نه اینکه هر نهادی، مستقل از قانون عمل کند. این موضوع کلی است و همیشه همینطور بوده است که اگر نهادی قصد تغییر قانونی را داشته باشد، باید از طریق ارائه طرح یا لایحه، مسیر قانونی تغییر را طی کند.
من فکر میکنم نقطه تمرکز و کانون اصلی این مسئله، مجلس شورای اسلامی است. ما باید مطالبه کنیم که قانون اجرا شود. اگر هم نقصها یا کاستیهایی در قانون وجود دارد، باید اصلاح شود. حتی به نظر من کاهش دوره سربازی به 14 ماه، هرچند یک گام رو به جلو و پیشرفتهتر از قانون قبلی است، اما همین قانون جدید هم اجرا نمیشود و ما همچنان قانون قبلی را اجرا میکنیم.
نکته دیگر این است که با افزایش حقوق سربازان، عملاً داریم به حقوق سربازان حرفهای نزدیک میشویم؛ هرچند هنوز شبیه آن نیست. هزینههای مالی این مسئله را پرداخت میکنیم، اما به نتیجه مطلوب نمیرسیم. واقعیت این است که تعامل و همکاری مجلس با ستاد کل باید بررسی شود تا اگر موانع قانونی وجود دارد، برطرف شود.
تجربههای جهانی به ما میگوید که شاید اکنون هم دیر شده باشد و ما باید خیلی زودتر زیرساختهای لازم برای ارتش حرفهای و سربازی حرفهای را آماده میکردیم، اما حتی حالا هم، بهقول معروف، جلوی زیان را از هر جا بگیریم منفعت است.»
باید امکانی فراهم شود که هرکس علاقهمند است به خدمت ادامه دهد
کلهر ادامه داد: «من فکر میکنم در مرحله اول و گام ابتدایی برای اینکه این اتفاق رقم بخورد، با توجه به اینکه همین الان درواقع حداقل در بخشهایی از نیروهای نظامی و سربازانی که درحال خدمتند، حقوقی پرداخت میشودـ بهویژه برای سربازانی که در مناطق مرزی یا دورافتاده و محرومند ـ یک امکان فراهم شود تا اگر سربازی خودش علاقهمند است، بعد از اتمام دوره سربازی، ادامه دهد.
این موضوع هیچ چیز پیچیدهای نمیخواهد. یعنی همین افرادی که اکنون به اجبار وارد سربازی شدهاند، در گام اول یا حتی در فاز صفر، اعلام شود که اگر کسی از این افراد علاقهمند است، با همین حداقل حقوقی که دریافت میکند، به خدمت در نظام وظیفه ادامه دهد این امکان برایشان فراهم شود. این کار واقعاً نه زیرساخت اجرایی پیچیدهای میخواهد و نه محدودیت دیگری ایجاد میکند.
من فکر میکنم اگر ما این روند را فازبندی کنیم و مرحله به مرحله پیش برویم، با تشخیصی که خود ستادکل نیروهای مسلح ارائه میدهد، میتوانیم پیشرفت قابلتوجهی داشته باشیم. یک نکته هم بگویم، و این نکته آخر را هم اضافه کنم، نه از باب محافظهکاری بلکه برای تأکید درک و فهم این مسئله اساساً منوط به شناخت افرادی است که حوزه امنیتی و نظامی را میشناسند و میتوانند مصلحت را تشخیص دهند. روش اجرایی نیز باید توسط خود آنها طراحی شود.
اما به نظر من، این گام ابتدایی که خدمت شما عرض کردم، اصلاً موضوع پیچیدهای نیست. این یک پیشنهاد اجرایی کاملاً قابل اجراست که میتوان از یک ماه آینده شروع به اجرای آن کرد. این گام میتواند حتی یک نوع آزمایش هم باشد؛ به قولی، تست بزنیم تا ببینیم استقبال چگونه است، نتایج چه تأثیری دارد و بهرهوری و کارآمدی چطور ارتقا پیدا میکند. این کل موضوع است و بعد از آن میتوان فراخوانهای عمومی انجام و نیازسنجیهای لازم را برای مراحل بعدی صورت داد. این نکته را هم بگویم که من نمیخواهم اینجا بحث را روشن نکنم، اما بسیاری از مسائل در این زمینه از قبل مشخصند، یعنی همه کسانی که در این حوزه کار کردهاند، دقیقاً میدانند که چه باید کرد.»
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1000486/