آیا ترامپ میتواند بر وعده اجتناب از درگیریهای نظامی جدید پابرجا بماند؟
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
غرایز شخصی ترامپ فقط تا حدی میتواند نسبت به جنگهای آینده ایالات متحده آمریکا تسلیبخش باشد. عزم ترامپ برای تشدید مداخله آمریکا در سومالی و افغانستان در دوره گذشته و افزایش شدید کارزار بمباران این دو کشور پیش از آغاز فرآیند عقبنشینی نظامیان آمریکایی میتواند مبنایی برای ارزیابی عملکرد آینده او در مدیریت درگیری احتمالی باشد که با حوثیها به او ارث رسیدهاست. کارنامه او در ریختن هیزم در آتش جنگ عربستان سعودی در یمن نشان میدهد که او احتمالاً با رضایت خاطر در آتش جنگهای دیگر کشورها، بدون توجه به اینکه چگونه این جنگها اداره میشوند، بنزین میریزد.
برایان فینوکین، پژوهشگر اندیشکده گروه بینالمللی بحران| رؤسای جمهور آمریکا حتی بدون مجوز کنگره آزادی عمل زیادی در استفاده از نیروی نظامی دارند؛ حتی اگر چنین اقدامی ناقض قوانین بینالمللی باشد. دولت جو بایدن، با مداخله نظامیاش در خاورمیانه از 7 اکتبر 2023 تاکنون نهتنها باعث شد محدودیتهای حقوقی موجود برای اقدامات نظامی توسط رئیسجمهور از بین بروند، بلکه احتمالاً یک منازعه را با حوثیها برای جانشینش به یادگار گذاشتهاست. واقعیت این است که به رغم تکرار شعار «بدون جنگ جدید» دونالد ترامپ و ادعایش مبنی بر اینکه دوره نخست ریاستجمهوریاش آمریکا در صلح بود، بین سالهای 2017 تا 2021 واشنگتن تحت رهبری او بدون مجوز کنگره هم وارد منازعههای جدید شد و هم درگیریهای موجود را گسترش داد و تشدید کرد.
چهار سال حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید نشان داد او در عین حال که دمدمیمزاج است، نظرات خاصی هم به استفاده از نیروی نظامی دارد. ترامپ تا حدی به دلیل روحیه مداخلهگرش اساساً نسبت به حضور گسترده نیروهای آمریکایی در نقاط دور از آمریکا و همچنین اتحادها و ائتلافهای آمریکا بدبین است. او در عین حال بدش نمیآید جایی که احساس کند رؤسایجمهور پیشین نسبت به اقدام کافی نظامی و اعمال قدرت کمکاری کردهاند، با اقتدار بیشتری اقدام کند. با توجه به آزادی عمل وسیع فرمانده کل قوا در آمریکا و توانایی بسیار زیاد ارتش ایالات متحده، هر تصمیمی از سوی رئیسجمهور آینده برای استفاده از نیروی نظامی، آثاری جهانی بر جا خواهد گذاشت. با عنایت به این مخاطرات گسترده، خالی از لطف نیست که کارنامه ترامپ را در استفاده از نیروی نظامی در دوره نخست ریاستجمهوریاش بازبینی کنیم.
زمانی که دونالد ترامپ سال 2017 وارد کاخ سفید شد، ماموریت بسیار محدود و متمرکز ارتش آمریکا را در جنگ داخلی سوریه به ارث بردهبود. خلف او، باراک اوباما، بهرغم اهداف گستردهتر سیاسی تصمیم گرفتهبود که عملیات نظامی در سوریه را فقط به مبارزه با داعش محدود کند و درخواستهای مشاورانش را برای حمله به بشار اسد و عملی کردن تهدید به حمله در صورت استفاده از سلاح شیمیایی رد کرد. بهرغم ماهها فرآیند بازبینی سیاست دولت ترامپ در کارزار مبارزه با داعش در سوریه، نهایتاً مهمترین اقدام دولت ترامپ این بود که در اسناد عنوان ISIL را به ISIS تغییر داد.
هرچند شکست کامل خلافت داعش و کشتن رهبرش ابوبکرالبغدادی نهایتاً در دوران دونالد ترامپ و در سال 2019 رخ داد اما دولت او در تمام این مدت در واقع همان دستور کار ضدتروریستی دولت اوباما را اجرا میکرد. با این حال ترامپ این بهانه را داشت که سال 2017 زمانی که رژیم اسد به خان شیخون حمله شیمیایی انجام داد و دهها شهروند غیرنظامی از جمله کودکان را قتلعام کرد، بار دیگر «خط قرمز» دولت اوباما را به یاد بیاورد. براساس اظهارات دو تن از فرزندان ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بعد از آنکه تصاویر کودکان شیمیاییشده سوری را دید، تصمیم داشت تا در تلافی به سوریه حمله کند.
اظهارنظرهای ترامپ در آن زمان هم نشان میداد که او تمایل داشت که روی دست اوباما بلند شود و از اوباما به دلیل عدم واکنش به عبور از خط قرمزش انتقاد میکرد اما برنامه تلافیجویانه نخست ترامپ اجرایی نشد. براساس آنچه باب وودوارد نقل کردهاست و تا حدی هم توسط خود ترامپ بعدها تایید شد، دونالد ترامپ با جیم متیس، وزیر دفاعش برای ترور بشار اسد تماس میگیرد و پشت تلفن فریاد میزند: «بریم بکشیمش! بریم اونجا. بریم یه عالمه از اون لعنتیا رو بکشیم.»
وودوارد گزارش کردهاست که بعد از این تماس جیم متیس به کارکنانش گفت: «ما هیچکدام از این کارها رو نمیکنیم، خیلی باطمأنینهتر عمل میکنیم.» (ترامپ این روایت را تایید نکردهاست.) در نتیجه حمله تلافیجویانه ترامپ بسیار بادقتتر بود و شامل حمله به پایگاه هوایی شعیرات میشد که گفتهمیشد برای حمله با گاز سارین از آن استفاده شدهاست. هرچند ترامپ اشتیاق زیادی برای کشتن تروریستها داشت، نسبت به هر اقدامی مشابه دولتسازی اجتناب میکرد و به هر شکل از اعزام گسترده نیروها بدبین بود.
همین احساسات بود که دسامبر 2018 باعث تصمیم شتابزده او در طول تماس تلفنی با رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه شد که اعلام کرد تمامی نیروهای آمریکا را از سوریه خارج میکند. این اقدام ناگهانی باعث شد که جیم متیس از مقام خود استعفا دهد. بهرغم بیانیه ترامپ، نهایتاً با عقبنشینی مقامهای آمریکایی از این تصمیم، نیروهای آمریکایی در سوریه باقی ماندند. این مسئله تا حدی به دلیل قطع و وصل متناوب تمرکز ترامپ در مورد سوریه و همچنین برخی از اهداف پنهانی او برای دستور کار نیروهای آمریکایی در سوریه بود که بیش از آنکه مربوط به داعش باشد، به ایران مربوط بود.
بعدها، در اکتبر 2019 ترامپ بخشی از نیروهای آمریکایی را به خواست ترکیه از شمال سوریه خارج کرد. ترامپ در عین حال توسط برخی مقامهای دولت و نمایندگان کنگره قانع شدهبود که نیروهای آمریکایی را برای «نگه داشتن نفت» در سوریه حفظ کند. این افراد با استفاده از تمایل اعلانشده ترامپ در مورد نقدشوندگی حضور نظامیان آمریکا در خارج از کشور، توانستند او را قانع کنند. این واقعیت که «نگه داشتن نفت» هم غیرعملی بود و هم غیرقانونی، اهمیتی برای آنها نداشت.
تحول سیاست آمریکا در قبال ایران در دوران ترامپ بسیار جدیتر بود. زمانی که اوباما کاخ سفید را ترک کرد، توانستهبود با یک توافقنامه چندجانبه که با پشتکار فراوان به دست آمدهبود، برنامه هستهای ایران را محدود کند و در عین حال شبهنظامیان نیابتی ایران در عراق در حالی که به موازات آمریکا با داعش مبارزه میکردند، یک آتشبس نانوشته با نیروهای آمریکایی برقرار کردهبودند. ترامپ بعد از آنکه بسیاری از به اصطلاح عقلای دولتش را اخراج کرد، از توافق هستهای با ایران خارج شد و با اعمال مجدد تحریمها علیه ایران سیاست «فشار حداکثری» را آغاز کرد.
این اقدامها باعث شد که وضعیت شکننده عراق تنشآلود شود. گروههای شبهنظامی در عراق، که دیگر توسط تهران محدود نمیشدند، حملات خود را به نیروهای آمریکایی از سال 2018 از سرگرفتند. با این حال ترامپ تمایل چندانی به ورود به یک درگیری گسترده با ایران نداشت. بعد از اینکه ایران سال 2019 یک پهپاد آمریکایی را در خلیج فارس سرنگون کرد، ترامپ بهرغم مطالبه مشاوران جنگطلبش، از اقدام تلافیجویانه خودداری کرد. گفته میشود این تصمیم ترامپ به دلیل مشورتهای هشدارآمیز از سوی تاکر کارلسون (مجری تلویزیون) گرفتهشد.
ترامپ در عین حال از حمله به ایران در واکنش به حملات موشکی ایران به تاسیسات نفتی عربستان سعودی نیز خودداری کرد. هرچند ترامپ علناً تهران را مسئول حملات سپتامبر 2019 معرفی میکرد، تاکید کرد که علاقهمند است از درگیری با ایران «اجتناب کند» و حتی تاکید کرد که به رسیدن به یک توافق هستهای جدید با ایران علاقهمند است اما نهایتاً جنگطلبان ضدایران در اطراف ترامپ موفق شدند او را قانع کنند که یک اقدام نظامی مهم و تحریکآمیز علیه ایران انجام دهد.
براساس روایت جک مورفی و زک دورفمن، مقامهایی مانند مایک پمپئو، رئیس وقت آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) برنامهریزی برای ترور ژنرال ایرانی، قاسم سلیمانی را از همان سال 2017 آغاز کردهبودند. استمرار حملات نیروهای متحد ایران به نیروهای آمریکایی در اواخر سال 2019 نهایتاً بهانه لازم را در اختیار آنها انجام داد و عملیات ترور او در ژانویه 2020 انجام شد. اینکه مشاوران ترامپ در مورد واکنش احتمالی ایران به ترور ژنرال سلیمانی به او چه گفتهاند، روشن نیست. اما به نظر نمیرسد که او انتظار موج حمله موشکهای بالستیک ایران را به نیروهای آمریکایی در عراق داشتهباشد.
او بلافاصله بعد از حمله تلاش کرد تا این حمله را ناچیز جلوه دهد و بعد از حمله توئیت کرد: «همه چیز ردیف است.» ترامپ بعدها هم تلاش کرد تا جراحتهای نیروهای آمریکایی را ناچیز جلوه دهد و بیش از 100 آسیب تراماتیک مغزی را با عنوان «سردرد» توصیف میکرد. به همین دلیل مقامهای پنتاگون تصور میکردند که اعطای نشان قلب بنفش (Purple Heart نشان نظامی که به سربازان مجروح در نبرد آمریکایی اعطا میشود) به این سربازان باعث زیر سوال بردن اظهارات رئیسجمهور خواهد شد.
دقیقاً همین واکنش قابل پیشبینی از سوی ایران بود که باعث شدهبود هم بوش و هم اوباما از ترور قاسم سلیمانی خودداری کنند. دولت ترامپ، تندروهای ضدایرانی در کنگره و تفسیرگران رسانهای بعد از این وقایع تلاش کردند قتل سلیمانی را به عنوان «احیای بازدارندگی در مقابل ایران» وانمود کنند. این بازنمایی باعث میشود که نهتنها حملات موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق را نادیده میگرفت، بلکه تمامی حملاتی را که بعداً گروههای تحت حمایت ایران در عراق به نیروهای آمریکایی در عراق انجام دادند و برخی از آنها تلفات نظامی در پی داشت، در نظر نمیگرفت.
در یمن، دولت اوباما دو نوع منازعه برای ترامپ به ارث گذاشتهبود. نخستین برنامه دولت اوباما کارزار مبارزه با تروریسم علیه القاعده در شبهجزیره عربستان (AQAP)بود و دیگری درگیری با شبهنظامیان حوثی که عربستان سعودی مستقیماً در آن حضور نداشت. (به جز یک حمله علیه تاسیسات راداری حوثیها که سال 2016 اتفاق افتاد، آمریکا عملیات مستقیمی در یمن انجام ندادهبود.) با این حال ایالات متحده آمریکا تسلیحات مهم، تعمیر و نگهداری و قطعات یدکی در اختیار کارزار مخرب ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی در یمن قرار میداد.
تمایل ائتلاف عربستان به استفاده از تسلیحات آمریکایی برای هدف قرار دادن غیرنظامیان و ناتوانی نظامیان مهاجم به بهبود هدفگیری بعد از 18 ماه نبرد، باعث شد تا باراک اوباما در آستانه پایان دوره ریاستجمهوریاش، پس از آنکه یک جنگنده سعودی مراسم تشییع جنازه در صنعا را هدف قرار داد و باعث مرگ بیش از 100 غیرنظامی شد، انتقال مهمات هدایتپذیر دقیق را به عربستان متوقف کند.
یکی از نخستین اقدامهای دولت دونالد ترامپ بلافاصله پس از رسیدن به قدرت این بود که فرمانده کل قوا مجوز حملات کماندویی ویژه را علیه القاعده در شبهجزیره عربستان در یمن صادر کرد. دولت اوباما حاضر به انجام چنین عملیاتی نشدهبود. این عملیات آمریکا با همکاری امارات متحده عربی باعث چندین مورد تلفات غیرنظامی، از جمله کودکان و همچنین کشته شدن یک نفر از نیروهای ویژه نیروی دریایی آمریکا (Navy SEALs) شد. ترامپ در عین حال بلافاصله بعد از آغاز به کارش تصمیم گرفت تا تصمیم اوباما برای توقف ارسال سلاح به عربستان را برگرداند.
هرچند دونالد ترامپ تمایل چندانی به مشارکت مستقیم آمریکا در جنگ سعودیها و حوثیها نداشت، اما به شدت تشنه فروش سلاح به ریاض بود. هرچند دولت دونالد ترامپ، مدتی بعد از عربستان سعودی خواست تا سلاحهای آمریکا مطابق مقررات جنگ استفاده شوند اما تمایل بیپایان برای فروش سلاح باعث شد تا اینگونه شعارها تحت تاثیر قرار بگیرند و چندان جنبه عملی به خود نگیرند.
بعد از اینکه سال 2018 عربستان سعودی با استفاده از مهمات هوشمند هدایتپذیر آمریکایی یک اتوبوس سرویس مدرسه پر از کودکان یمنی را هدف قرار داد، ترامپ این حمله را یک «نمایش وحشت» توصیف کرد و با صراحت پذیرفت که «سعودیها نمیدانند چگونه باید از اسلحه استفاده کنند.» زمانی که بازرس کل وزارت خارجه آمریکا تحقیقات در مورد فروش اسلحه آمریکا به عربستان سعودی را آغاز کرد و تلاشهای وزارت خارجه برای محدودتر کردن تلفات غیرنظامیان آغاز شد، دونالد ترامپ بازرس کل وزارت خارجه را اخراج کرد و این وزارتخانه انتشار نتایج این تحقیقات را ممنوع کرد.
ما به یک گوی بلورین برای پیشبینی اینکه دونالد ترامپ چگونه از قدرت خودش به عنوان فرمانده کل قوا استفاده میکند، دسترسی نداریم. عدم قطعیتهای زیادی در مورد دولت دونالد ترامپ وجود دارد که نمیتوان پیشبینی کرد ترامپ در دولت جدید خود چگونه رفتار خواهد کرد. ما نمیدانیم ترامپ تا چه اندازه مستقیماً در تعیین سیاستها مشارکت میکند، نمیدانیم حرف چه کسانی را گوش میکند و نمیدانیم تیم او تا چه اندازه عزم یا توانایی دارد که پیشنهادهای عجیب و غریب را عملی نکند اما کارنامه ترامپ از سال 2017 تا 2021 و اظهارنظرهای بعدی او، بهویژه اظهاراتش پس از پیروزی در انتخابات2024، میتواند تصویری را از دستور کار او بهعنوان فرمانده کل قوا به ما ارائه دهد.
ترامپ قطعاً از لحاظ سیاسی یک کبوتر و یک هوادار صلح محسوب نمیشود و بسیار علاقهمند است تا به صورت نظامی دیگران را به عملیات نظامی تهدید کند. (اظهارات اخیر او در مورد عملیات نظامی علیه گرینلند و پاناما، فعلاً فقط ایذاً و شعار به نظر میرسد.) با اینکه بیان چنین تهدیدهایی ممکن است به منافع آمریکا آسیب برساند، اما ترامپ عموماً آنها را عملی نمیکند و به نظر میرسد که عامدانه تلاش میکند تا از درگیر کردن آمریکا در درگیریهای عمده نظامی اجتناب کند. با توجه به این رویه، هیچ بعید نیست که او مجدداً تلاش کند تا نیروهای آمریکایی را از سوریه، سومالی و عراق فرابخواند.
اما مسئله اینجاست که غرایز شخصی ترامپ فقط تا حدی میتواند نسبت به جنگهای آینده ایالات متحده آمریکا تسلیبخش باشد. عزم ترامپ برای تشدید مداخله آمریکا در سومالی و افغانستان در دوره گذشته و افزایش شدید کارزار بمباران این دو کشور پیش از آغاز فرآیند عقبنشینی نظامیان آمریکایی میتواند مبنایی برای ارزیابی عملکرد آینده او در مدیریت درگیری احتمالی باشد که با حوثیها به او ارث رسیدهاست.
کارنامه او در ریختن هیزم در آتش جنگ عربستان سعودی در یمن نشان میدهد که او احتمالاً با رضایت خاطر در آتش جنگهای دیگر کشورها، بدون توجه به اینکه چگونه این جنگها اداره میشوند، بنزین میریزد. همچنین با توجه به ترور ژنرال سلیمانی، ترامپ احتمالاً بیپروا و بدون پذیرش عواقب اقداماتش، عمل خواهد کرد؛ بهخصوص اگر چنین اقداماتی از سوی مشاورانش تایید و تشویق شود. در این زمینه، اندیشههای ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوریاش برای حمله موشکی به کارتلهای مواد مخدر مکزیک به شدت نگرانکننده است.
علاوه بر همه اینها ترامپ با ایجاد تردید در مورد کمکها و حمایتهای نظامی آمریکا از متحدان و شرکایش ممکن است رقبای جهانی را به ماجراجویی تشویق کند و همچنین باعث شود که برخی از متحدان، مانند کره جنوبی، تصمیم بگیرند که به سمت ساخت سلاح هستهای بروند، چراکه این کشورها ممکن است تصمیم بگیرند وقت آن رسیدهاست که به خوداتکایی لازم برسند که تا پیش از این مورد نیاز نبود.
هواداران ترامپ گاهی غیرقابل پیشبینی بودن او را به عنوان یک مزیت مطرح میکنند و ادعا میکنند که چنین چیزی باعث میشود که دشمنان آمریکا همواره دچار تردید و عدم قطعیت باشند. چه این موضوع مزیت باشد یا نه، فرمانده کل قوای قویترین ارتش جهان بار دیگر یک فرد غیرقابل پیشبینی است که احتمالاً به دلیل اقدامهای رئیسجمهور قبلی در نادیده گرفتن مقررات محدودکننده اختیارات جنگی رئیسجمهور، محدودیتهای کمتری نسبت به دوره نخست ریاستجمهوریاش دارد.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1007642/