استاد دانشگاه تهران: درآمدهای نفتی دولت احمدینژاد برابر با کل درآمدهای تاریخ ایران بود
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - تجارت نیوز / به گفته یک کارشناس اقتصادی، درآمدهای نفتی ایران در دولتهای نهم و دهم، بسیار بالا بود اما احمدینژاد در سیاستهای اقتصادی خود ولخرجیهای زیادی کرد و این درآمدها صرف کمک به ونزوئلا و ایجاد صنایع تولیدی و ساختمانسازی در دیگر کشورها شد.
اقتصاد ایران سالهاست که با چالشهای اساسی دستوپنجه نرم میکند؛ از تورم مزمن گرفته تا ناترازیهای بانکی و سیاستهای اقتصادی پرهزینه، دست به دست هم دادهاند تا مشکلات بسیاری بر اقتصاد ایران سایه بیفکنند. در این میان، استقلال بانک مرکزی، انضباط مالی دولت و اجرای برنامههای توسعهای از مهمترین موضوعاتی هستند که بارها مورد بحث قرار گرفتهاند اما در عمل توجهی به آن نشده است.
علی اکبر نیکو اقبال، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه تهران، در گفتوگو با تجارتنیوز، ضمن بررسی ریشههای مشکلات اقتصادی ایران، نقش دولتها در تشدید بحرانها و تاثیر تصمیمات کلان اقتصادی بر وضعیت معیشتی مردم، راهکارهایی برای خروج از این وضعیت ارائه میکند
![]()
باعث تاسف است که ما چیزی از تاریخ اقتصاد یاد نگرفتیم
*بررسی شاخصهای اقتصادی مانند تورم و رشد اقتصادی نشان میدهد اقتصاد ایران تا پیش از دولتهای نهم و دهم وضعیت قابل قبولی داشت. چه اتفاقات و عواملی باعث شدند اقتصاد ایران پس از آن دوره در سرازیری بیفتد؟ به عبارت دیگر، نقطه شروع مشکلات اقتصادی ایران کجا بود؟
من اعتقاد ندارم که مشکلات اقتصادی ایران از نقطه بخصوصی ایجاد شده باشد. حتی در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی که در بهترین وضعیت اقتصادی بودیم نیز تورم وجود داشت. اگرچه نرخ تورم در آن دوره به اندازه سالهای اخیر بالا نبود، اما به هر حال تورم دورقمی داشتیم.
تجربه 250 ساله علم اقتصاد نشان میدهد که تورم چه صدماتی به کشورها میزند. این همه اتفاق در حوزه تورم جهانی رخ داده و الگوهایی از کشورهای عقبافتادهای که پیش از این پول چاپ میکردند وجود دارد و امروز تورم بینالمللی در حدود چهار درصد است. چرا در ایران از این تجارب استفاده نشد؟ باعث تاسف است که ما چیزی از تاریخ اقتصاد یاد نگرفتیم و در حوزه تورم و چاپ پول امتیاز مثبتی کسب نکردیم
احمدینژاد در سیاست اقتصادی ولخرج بود
در ایران روندهای غلط، بیمحابا ادامه داده شد و به وضعیت اقتصادی نامطلوبی رسیدیم. طوری که مشکلات بسیاری از جمله تورم و بیکاری، دست به دست هم دادند تا ایدهآلهای کشور را بر باد دهند.
در دولت احمدینژاد، قیمت جهانی نفت بسیار بالا بود و تقاضای زیادی وجود داشت. در این دوره درآمدهای نفتی ایران برابر با کل درآمدهای نفتی تاریخ ایران تا آن زمان بود. با وجود این درآمدهای عجیب و غریب، احمدینژاد در سیاستهای اقتصادی ولخرجیهای زیادی از جمله کمک به ونزوئلا و ایجاد صنایع تولیدی و ساختمانسازی در دیگر کشورها انجام داد.
در آن زمان، مجلس تصویب کرد که درصدی از درآمدهای نفتی در صندوق توسعه ملی ذخیره شود تا روزی که دیگر درآمد نفتی بالایی وجود ندارد از این ذخایر استفاده کنیم. اما متاسفانه به اجرا نرسید و ما در استفاده از این ارزهای باارزش که میتوانست منبع قدرت هر کشوری باشد، سهلانگاری کردیم. آن ارز نفتی میتوانست باعث توسعه صنعت شود و از وابستگی ایران به خارج از کشور بکاهد و موجب رشد اقتصادی شود. اما ما استفاده بهینهای از درآمدهای ارزی نکردیم.
اگر قرار است کارهایی انجام شود که در برنامه دیده نشده، چرا برنامهریزی میکنیم؟!
*تصویب قانون تثبیت قیمتها در مجلس هفتم و قیمتگذاریهای دستوری پس از آن، چه تاثیری در ناترازیهای امروز اقتصاد ایران، جهشهای قیمتی در دورههای مختلف (مثل جهش قیمت بنزین در سالهای 89 و 98) و افزایش نرخ تورم در اقتصاد ایران داشت؟
اگر در آن زمان دولتی قوی و ثمربخش داشتیم، احتیاجی به تصویب مصوبات مجلس نبود و با فرایند برنامهریزی چندساله دولت میشد در این حوزه کار کرد. ما برنامههای پنجساله و 20ساله داشتیم. در همه این برنامهها، مسیر رشد و توسعه اقتصادی در نظر گرفته شده بود. اگر قرار است کارهایی انجام شود که در برنامه دیده نشده، چرا برنامهریزی میکنیم؟!
با وجود تاکیدی که بر اهمیت سازمان برنامه و بودجه میشود، در عمل کاملاً برعکس اجرا میشود. برنامهریزی میشود اما برنامهها هیچگاه به طور جدی به اجرا درنمیآیند. دولت و مجلس کار خودشان را انجام دهند و هیچ هماهنگیای بین آنها وجود ندارد.
کمترین استقلالی در بانک مرکزی ایران مشاهده نمیشود
*یکی از مهمترین ناترازیهای امروز اقتصاد ایران، ناترازی بانکهاست. ناترازی بانکها چگونه آغاز شد و چه نقشی در وضعیت امروز اقتصاد ایران ایفا میکند؟ نقش دولت و بانک مرکزی در این ناترازیها چه بود؟ چرا سیاستهای دولت و بانک مرکزی برای خارج کردن بانکها از ناترازی، تا امروز بینتیجه بودهاند؟
برای بررسی این سوال باید دید کشورهایی که در دهههای گذشته پیشرفتهایی در این زمینه داشتهاند، با دولت و بانک مرکزی چه برخوردی کردهاند. بانکهای مرکزی در اروپا استقلال دارند و در انتخاب رئیس بانک مرکزی هیچ وابستگیای به دولت وجود ندارد. تاکید اصلی بر استقلال بانک مرکزی و گروه مدیریتی آن شامل رئیس کل و معاونان اوست. در این صورت دولت دخالتی ندارد و از بانک مرکزی استقراض نمیکند.
ما هم میگوییم باید بانک مرکزی مستقل داشته باشیم، اما با این همه پرسنل و نیروهایی که بیشتر و بیشتر میشوند، نمیتوان کمترین استقلالی در بانک مرکزی ایران مشاهده کرد.
اگر بانک مرکزی نداشتیم، امروز همین وضعیت در اقتصاد ایران حاکم بود
تنها وظیفه بانک مرکزی ثبات اقتصادی و حفظ ارزش پول است. اگر بانک مرکزی نداشتیم، امروز همین وضعیت در اقتصاد ایران حاکم بود. اگر قرار باشد دولتها برای انواع و اقسام مخارج خود به نظام بانکی دستدرازی کنند، ما اصلاً به بانک مرکزی نیاز نداریم. کافی است دولت یک کارخانه چاپ پول داشته باشد تا هر قدر که میخواهد پول چاپ کند!
بانک مرکزی به وظیفه خود در حفظ ارزش پول عمل نمیکند و دولتها نیز مخارج سنگینی دارند. بانک مرکزی باید دولت را وادار کند که مخارج خود را با درآمدهای مالیاتی و صادراتیاش تنظیم کند. اقتدار دولت بر بانک مرکزی باعث شده نظام بانکی کشور به سخره گرفته شود.
سرقت از منابع کشور نباید عادی شود
*در حال حاضر چه راهکارهایی برای برونرفت اقتصاد ایران از بحرانهای کنونی وجود دارد؟
بهترین و تنها راهحل برای خارج شدن از وضعیت کنونی اقتصاد ایران، انضباط شدید در اداره کشور و امور مالی است. افرادی که زمینهساز و مجری سوءاستفادههای مالی بودند، باید مجازات شوند تا این وضعیت تداوم پیدا نکند.
سرقت از منابع کشور نباید عادی شود. نفت ما ارزان به چین صادر میشود. باید به طور شفاف اعلام شود که چقدر پول وارد کشور شده و در کجا مصرف میشود. بههمریختگی عجیبی در بهرهبرداری از ثروت ملی وجود دارد. سوءاستفاده مالی به امری عادی تبدیل شده است.
باید روالی منظم و انضباطی فردی، شخصی، سازمانی و نهادی در کشور شکل گیرد و این سوءاستفادهها خاتمه پیدا کند. امروز سوءاستفاده وجود دارد ولی افراد مجازات نمیشوند و بهراحتی هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند. اگر این برخورد صورت گیرد، بقیه کارها بهراحتی پیش میروند.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1009064/