کیهان: ترامپ فقط برای قصاص شدن میتواند به تهران بیاید
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برخی نشریات زنجیرهای غربگرا ضمن بازنشر مقاله یک فرد دوتابعیتی مقیم آمریکا، تیتر زدند: فقط ترامپ میتواند به تهران برود. او میتواند کاری را بکند که هیچیک از رؤسایجمهور دموکرات از پس آن برنیامدند.
در این مقاله که در یکی از نشریات آمریکایی منتشر شده، آمده است: «ریچارد نیکسون، زمانی که سال 1972 میخواست سفر تاریخیاش را به چین انجام دهد، یادداشتهایی را برای خود نوشته بود. در میان این یادداشتها، دستخطهایی وجود دارد که بالای یکی از آنها نوشته «آنها چه میخواهند؟» و بالای یکی دیگر نوشته «ما چه میخواهیم؟» نیکسون و مشاور امنیت ملی بااستعداد او، هنری کیسینجر با انجام این سفر تاریخساز شدند و در روابط با چین که برای دههها منزوی شده بود و روابطی با آمریکا نداشتند، گشایش ایجاد کردند.
نیکسون که در تمام دوران حرفهایاش به عنوان یک سیاستمدار، چهره خود را به عنوان یک مخالف نفوذ کمونیسم تثبیت کرده بود و به همین دلیل اعتبار کافی برای تعامل با چین داشت، بدون اینکه ضعیف به نظر برسد برای رهبری که تا این حد ویژگیهای محافظهکاری نداشت، چنین ابتکار شجاعانهای غیرممکن بود. ترکیب متناقضنمای شهرت جنگطلبانه با دیپلماسی عملگرایانه باعث شد تا مثل «فقط نیکسون میتواند به چین برود» رایج شود. این مثل شرایط و ویژگیهای خاصی که باعث آشتی تاریخی چین و آمریکا شد را تبیین میکند.
دونالد ترامپ نیز، درست مثل رویکرد تندروانه نیکسون به چین، دیدگاه تندروانهای نسبت به ایران دارد. خروج از توافق هستهای برجام و اعمال مجدد تحریمهای آمریکا در قالب کارزار موسوم به «فشار حداکثری» قرار بود ایران را تحت چنان فشار اقتصادی قرار دهد که این کشور به دنبال یک توافق «بهتر» باشد. ترامپ در عین حال در اقدامی بیسابقه، ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در ژانویه 2020 ترور کرد.
رفتار دوستانه به چند دلیل در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ اتفاق نیفتاد. نخستین دلیل این بود که ترامپ شخصاً به گفتوگو با ایران علاقهمند بود، اما اطراف او را جنگطلبان ایدئولوژیکی مانند مایک پمپئو، وزیر خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی، فراگرفته بودند. جان بولتون برای سالیان دراز از «بمباران ایران» حمایت کرده بود. بولتون هم در گذشته چندینبار خواهان بمباران برنامه هستهای ایران شده بود.
با کنار رفتن افراد تندرویی مانند پمپئو و بولتون از دولت، ترامپ تیمی از افراد وفادار را گردهم آورده است که با دیدگاههای او همراستا هستند. این تحول نهتنها موانع دیپلماسی را برطرف میکند اما مسیری برای بازبینی رویکرد به تهران ایجاد میکند که اولویت آن براساس توافقهای بدهبستانی باشد و نه یکدندگی ایدئولوژیک. نامزد کردن سناتور مارکو روبیو برای منصب وزارت خارجه و انتصاب مایک والتز به عنوان مشاور امنیت ملی، نمایانگر ترجیح ترامپ برای انتخاب متحدانی است که با دیدگاه کلی او اشتراکنظر دارند. هرچند روبیو، رقیب پیشین ترامپ و یک تندرو در سیاست خارجی است، امروز به حامی جدی ترامپ بدل شده است. والتز نیز پیشینه تندروی در قبال چین و حمایت از کارزار فشار حداکثری دارد. هر دو نفر بهرغم شهرت تندروی و جنگطلبی که دارند، تمایل کامل خود را برای حمایت از دستورکار ترامپ نشان دادهاند».
این تحلیل که در برخی رسانههای داخلی مثل هممیهن و جماران بازنشر شده، عمداً چند واقعیت راهبردی را در نظر نمیگیرد و کتمان میکند. ریچارد نیکسون در موضوع مذاکره و توافق با چین، نه دستور ترور فرمانده نظامی ارشد طرف مقابل را صادر کرده و نه توافق قبلی دولت آمریکا را زیر پا گذاشته بود. در مقابل، ترامپ هم دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده و جنایتکاری است که باید قصاص شود، و هم توافق هستهای را با وجود انجام تعهدات از سوی ایران و پرداخت هزینههای آن، زیر پا گذاشته است.
ثانیاً اگر کسانی مثل جان بولتون و مایک پمپئو در دولت دوم ترامپ حضور ندارند، اما ویژگی مشترک اعضای دولت دوم ترامپ، شدیداً صهیونیست و شدیداً ضدایرانی بودن است، چنان که گزینه وزارت خارجه از تکرار فشار حداکثری و ضربه به ایران دفاع کرده است.
در جمعبندی باید گفت که ترامپ تنها در یک صورت میتواند به ایران بیاید-آورده شود- و آن هم برای تحمل مجازات صدور دستور ترور سپهبد قاسم سلیمانی است.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1005605/