سفرههای فقیر، بدنهای بیمار
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فروش میوه و سبزیجات به حداقل رسیده، در غرفه لبنیات فروشنده بدون مشتری نشسته و مردم گوشت و مرغ را به قول خودشان نگاه میکنند، نمیخرند. سبد غذایی خانوادهها هر روز کوچکتر میشود و بیماریای بهنام سوءتغذیه بین مردم، بهویژه کودکان پرشمارتر
نسیم سلطانبیگی| در آخرین روزهای زمستان پارسال بود که سیبزمینی کم آمد. مغازهدارها و کارگران میادین میوهوترهبار، در جواب کسانی که برای درست کردن غذاهایشان دنبال سیبزمینی آمده بودند، میگفتند سیبزمینی نداریم. همین هم شد که قیمت سیبزمینی –این سادهترین ماده غذایی سفره ایرانیها- سر به آسمان گذاشت.
زمستان تمام شد و سیبزمینی به مغازهها برگشت اما نه با قیمت قبل. کارگران میادین میوهوترهبار هنوز هم شاهد کاهش قدرت خرید مردماند. فروش میوه و سبزیجات به حداقل رسیده، در غرفه لبنیات فروشنده بدون مشتری نشسته و مردم گوشت و مرغ را به قول خودشان نگاه میکنند، نمیخرند. سبد غذایی خانوادهها هر روز کوچکتر میشود و بیماریای بهنام سوءتغذیه بین مردم، بهویژه کودکان پرشمارتر.
ترهبار محله مشیریه تهران، صبح روز جمعه که باید مملو از مشتری باشد چنان خلوت است که گویی شهر خالی است. در غرفه میوه و سبزیجاتفروشی ترهبار، روی یکی از جایگاههای میوه، حجم زیادی از میوههای پلاسیده و ناسالم را گذاشتهاند و کیلویی 20 هزار تومان به فروش میرسانند. بیشترین مشتری ترهبار برای همین میوههای پلاسیده اما ارزان است.
مغازهدار این غرفه به «هممیهن» میگوید: «فروش ما امسال نصف شده، اگر سال گذشته 900 مشتری داشتیم الان 400 نفرند.» سیب زرد، یکی از محصولاتی است که مردم دیگر قدرت خرید آن را ندارند و در ترهبار هم نشانی از آن نیست. موز و هندوانه تنها میوههاییاند که هنوز مشتریهای گاهگاهی خود را دارند.
در غرفه لبنیات هم پرنده پر نمیزند. این درحالیاست که قیمت لبنیات در سال جدید نسبت به سال گذشته به گفته فروشنده این غرفه، افزایشی حدوداً 20 درصدی داشته است: «فروش همه محصولات لبنی بهنسبت سال گذشته 10 تا 15 درصد کمتر شده است. زمانی بود که ما 40 سبد شیر میفروختیم الان این عدد به 5 سبد رسیده. قبلتر یک جعبه شیر در یک هفته فروش میرفت و حالا در یکماه.»
مغازهداران و فروشندگان ترهبار محله بهجتآباد تهران هم از کاهش 50 درصدی فروش در سال جدید خبر میدهند. به گفته آنها، سیبزمینی و پیاز تنها محصولاتیاند که فروشی بیش از بقیه محصولات دارند اما از زمستان گذشته که سیبزمینی در بازار کم و برای مدتی نایاب شد، قیمتاش افزایش یافت و حالا فروش همین محصولات هم به نسبت گذشته کاهش محسوسی داشته است: «زمستان پارسال بعد از آنکه سیبزمینی نایاب شد، در ترهبار سیبزمینی پاکستانی وارد کردند و حدود 30 هزار تومان فروختند. اما قیمت سیبزمینی از زمستان تا حالا بیش از دو برابر شده است.»
یکی از مشتریهای میدان ترهبار محله مشیریه تهران، پیرمردی حدوداً 70 ساله است که برای خرید موز به مغازه میوهفروشی محله آمده است: «ما دیگر نمیتوانیم چیزی بخریم. من قبلتر میوههای زیادی میگرفتم، الان فقط موز میخرم.»
او در پاسخ به این سوال که آیا قدرت خرید پروتئین و لبنیات را دارد؟ میگوید: «گوشت، مرغ و لبنیات را فقط نگاه میکنیم، نمیخریم. من بازنشستهام و با حقوق ماهانه 13 میلیون تومان دیگر نمیتوانم جوابگوی مهمان باشم، مهمان که میآید بسیار در مضیقهایم. من اجارهخانه نمیدهم و وضعم این است؛ وای به حال آنها که با این درآمدها اجاره هم میدهند.»
توان خرید محصولات پروتئینی هم این روزها کم شده؛ مغازهداران محصولات پروتئینی در محله نظامآباد تهران از فروشی میگویند که این روزها نصف شده است: «با اینکه گوشت گرانتر نشده اما مردم نسبت به پارسال قدرت خرید کمتری برای آن دارند.
بیشتر مردم مرغ میخرند، آن هم ران مرغ که ارزانتر است.» در این مغازهها دیگر خبری از گوشت راسته نیست: «چون گران است و مشتری ندارد.» ماهی هم اگر باشد، فقط قزلآلاست: «اگر بخرند فقط قزلآلا میخرند. ماهی جنوب را کسی نمیخرد و ما هم نمیآوریم.»
زمانی که گرانی پدید میآید، سلامتی یکی از نخستین قربانیهاست. محمدهاشمی، متخصص تغذیه در این باره به «هممیهن» میگوید که سرپرست خانواده با محدودیت میزان منابع مالی که دارد سعی میکند شکم افراد خانواده را به هر نحوی سیر کند: «این موضوع سبب میشود که شکم و معده افراد سیر شود اما سلولهای آنها به لحاظ نیازهای بیولوژیکی، مواد کافی دریافت نمیکند و این درجاتی از سوءتغذیه را برای آنها پدید میآورد.»
برنامه «امنیت غذایی کودکان و حمایت از کودکان مبتلا به سوءتغذیه» تا سال 1402 با همکاری وزارت بهداشت و کمیته امداد انجام میشد. در سال 1402 این برنامه با رایزنیهای وزارت بهداشت از کمیته امداد گرفته و با همکاری وزارت بهداشت و وزارت رفاه انجام میشود.
پیشتر احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره نحوه شناسایی کودکان واجد شرایط این طرح گفته بود که کودکان از طریق پایش شاخصهای تنسنجی کودک (اندازهگیری وزن و قد و مقایسه با منحنیهای رشد) در پایگاهها و خانههای بهداشت، برای کاهش سوءتغذیه (لاغری، کموزنی و کوتاهقدی) شناسایی شده و پس از جمعبندی دادهها از طریق دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور، از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای استحقاقسنجی از طریق آزمون وسع و مبتنیبر دهکبندی درآمدی خانوار ارسال میشود.
در سال 1403 بودجه این برنامه از 1/4 به 1/7 همت و تعداد کودکان هم از 130 هزار نفر به 134 هزار نفر افزایش یافت و در 11 مرحله برای 134 هزار کودک، سوءتغذیهای در دهکهای یک تا هفت اجرا شد.
به گفته میدری، سرانه اعتبار خرید سبد غذایی کودکان در حساب سرپرست خانوار از طریق طرح کالابرگ الکترونیکی شارژ میشود و در سال 1403 برای 125 هزار و 356 کودک دارای سوءتغذیه دهکهای یک تا پنج، مبلغ 11 میلیون ریال و برای 8 هزار و 892 کودک دارای سوءتغذیه در دهکهای شش و هفت، مبلغ 6/6 میلیون ریال برای تأمین سبد غذایی پرداخت شده است.
احمد اسماعیلزاده، مدیر دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت حالا درباره تعداد کل کودکان شناساییشده از سوی این دو وزارتخانه در سال گذشته به «هممیهن» میگوید: «آمار سال گذشته ما از دانشگاهها 240 هزار کودک بود که توانسته بودیم 134 هزار نفر از آنها را تحت پوشش ببریم.» این برنامه در سال 1404 فقط برای پنج دهک اول اجرایی میشود و تعداد کودکان تحت پوشش به 200 هزار نفر افزایش پیدا کرده است.
محمدتقی طباطبایی، متخصص نفرولوژی کودکان و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اما آمار متفاوتی از تنها یک استان سیستانوبلوچستان ارائه میدهد: «جمعیت استان سه میلیون و 200 هزار نفر است که حدود 40 درصد زیر 20 سال و 500 هزار نفر زیر پنج سالاند. در بازه سنی زیر پنج سال، 100 هزار کودک دچار سوءتغذیه در سیستانوبلوچستان وجود دارد که زنان باردار و شیرده و سالمندان را هم باید به این جمعیت اضافه کرد.»
او پرداخت ماهیانه برای معیشت این افراد را کاری موثر و قابل ادامهدادن نمیداند: «نه دولت توان تامین منابع مورد نیاز را دارد، نه میتواند آن را استمرار دهد.»
فقر خلاقیت را میکشد
وضعیت در روستاها و حاشیه شهرهای شلوغ هم مشابه است. در این مناطق، کودکانی هستند که با سوءتغذیه بزرگ میشوند؛ اگر بشود اسم این رشد را «بزرگ شدن» گذاشت. آنها نهفقط لاغر و کوتاهقدند، بلکه بهدلیل فقر آهن، پروتئین و ویتامین بهمرور خلاقیتشان را از دست میدهند.
براساس آمارهای رسمی، شیوع ابتلا به سوءتغذیه در ایران پنج درصد است اما در آخرین گزارش سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نرخ شیوع سوءتغذیه با میانگین سه ساله تا سال 2023 در ایران 6/5 درصد و نرخ شیوع ناامنی غذایی متوسط یا شدید در کل جمعیت با میانگین سه ساله، 39/9 درصد اعلام شده است. این گزارش، در روزهای پایانی سال 2024 روی وبسایت فائو منتشر شده است.
براساس آمارهای منتشر شده در فائو، نرخ شیوع سوءتغذیه در سال 2015 به بالای هفت درصد رسید و روند صعودی آن تا سال 2017 ادامه داشته، در سال 2018 این روند نزولی شده و درنهایت عدد 6/5 درصد از سال 2019 در گزارشهای فائو ثابت مانده و تاکنون تغییری نکرده است.
این وضعیت در بعضی استانهای ایران، قابلتوجهتر است. تورم در بعضی استانها مانند سیستانوبلوچستان از متوسط کشوری هم بالاتر است و روی سلامت کودکان تاثیر مستقیم گذاشته است؛ کودکانی که بهدلیل فقر، زیستن بدون حداقلهای بهداشتی و ناآگاهی، غذای مناسب دریافت نمیکنند و نمودار رشدشان کامل نمیشود، در همان کودکی بیآینده میشوند.
محمدتقی طباطبایی، متخصص نفرولوژی کودکان و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که چهارسال رئیس نظام پزشکی سیستانوبلوچستان بوده، درباره آمار سوءتغذیه کودکان در سیستانوبلوچستان به «هممیهن» میگوید که در میانگین کشور آمار سوءتغذیه کودکان شش درصد است اما در سیستانوبلوچستان این آمار 18 درصد، یعنی سه برابر آمار کل کشور است: «این آمار تنها متعلق به کل جمعیت شهری و روستایی است. زمانی که جمعیت حاشیه شهر را در نظر میگیریم که در زاهدان حدود 300 هزار نفر و در چابهار حدود 60 هزار نفر است که حدود نیمی از جمعیت آن شهرهاست، آمار سوءتغذیه کودکان زیر پنج سال به عددی بین 35 تا 40 درصد میرسد و اگر متوسط کشوری را هم در نظر بگیریم بین شش تا هفت برابر متوسط کشوری میشود.»
طباطبایی مدیریت غلط را یکی از عواملی میداند که ابتلای کودکان به سوءتغذیه را گستردهتر میکند: «علت اصلی سوءتغذیه در سیستانوبلوچستان دو موضوع است. یکی بحث بیکاری گستردهای است که در سطح استان بهویژه در روستاها و حاشیههای شهرها وجود دارد که جمعیت مهاجر ساکن در آنجا بیشتر بیکارند و به همین دلیل بیمار میشوند، درگیر اعتیاد میشوند، درآمدهایشان صرف این موارد میشود و چیزی برای تامین تغذیه خانواده باقی نمیماند.»
او معتقد است، بیکاری عامل اصلی است و دادن بسته معیشتی ممکن است خوب باشد اما گذراست و دولت اگر میخواهد برای سوءتغذیه فکری بکند، باید به دنبال تامین شغل باشد: «برای اشتغالزایی در استان پتانسیلهای بالایی وجود دارد. مرز، معدن، ترانزیت، ساحل، شیلات، دامداری و بسیاری پتانسیلهای دیگر که نشان میدهد استان منابع بسیاری دارد اما مدیریت غلط از این منابع نمیتواند استفاده کند.»
ترانزیتی که به خارج از کشور منتقل میشود، گرانی، مرگومیر و تصادفات را در استان افزایش میدهد. ساحل، ثروتمندان و کارخانهداران و شرکتهای خصولتی را به سمت خودش میکشاند که باعث گرانشدن زمین، مسکن و مواد خوراکی میشود. افراد کمی از توریستهایی که وارد استان میشوند، بهره میبرند اما گرانشدن نان، مواد غذایی و اجاره مسکن به گردن مردمی است که مشکلات اقتصادی دارند.»
به باور ا،و در سالهای اخیر وضعیت معیشت مردم بدتر شده و آمار سوءتغذیه هم بیشتر: «هرچند گروههای خیریه، کمیته امداد و وزارتخانه دست به توزیع بستههای معیشتی میزنند اما این اقدامات موردی است و نمیتواند بحران سوءتغذیه را رفع کند. من معتقدم در پنج، شش سال گذشته بهویژه از زمان کرونا به بعد که بیکاری بیشتر شد، آمار سوءتغذیه در استان بیشتر شده است.»
بیشترین گروه در معرض سوءتغذیه کودکان زیر پنج سالاند و معیارهای شناسایی آنها کاهش وزن، لاغری و کوتاهی قد است. این سه معیار کشوری سنجیده میشود و در استان سیستانوبلوچستان این سه معیار برای کودکان سه برابر متوسط کشوری است. اما آنها تنها گروه در معرض سوءتغذیه نیستند.
طباطبایی در این باره میگوید: «پس از آنها سوءتغذیه در مادران باردار هم وجود دارد. مادران شیرده و سالمندان هم دو گروه دیگرند. در این سه گروه هم آمار سوءتغذیه سیستانوبلوچستان بسیار بالاتر از آمار کشوری است.»
طباطبایی، دیگر متخصص تغذیه هم کاهش آمار دانشآموزان رشته ریاضی در سیستانوبلوچستان و بحران گسترده سوءتغذیه در این استان را به هم مرتبط میداند: «مغز ریاضی و اطلاعات ریاضی به تغذیه دوران کودکی بستگی دارد. در استان سیستانوبلوچستان بیشتر افراد به سمت رشته انسانی میروند و آمار دانشآموزانی که توان ورود به رشتههای ریاضی را داشته باشند بسیار کم است.»
سوءتغذیه، بحرانی چندلایه
تورم و گرانشدن چندینباره مواد پروتئینی و لبنیات در سالهای اخیر سببشده دامنه شیوع این موضوع به شهرهای بزرگ هم کشیده شود. پزشکان اطفال که در خط مقدم مواجهه با این بیماریاند، روایتهایی تکاندهنده دارند و ابعاد عمیق و چندلایه این بحران را آشکار میکنند. بحرانی که گاهی به مرگ کودکان چندماهه در اثر سوءتغذیه میرسد.
یکی از متخصصان اطفال در شهرستان بندر جاسک به «هممیهن» میگوید: «تقریباً تمام کودکانی که به ما مراجعه میکنند به علت سوءتغذیه نیاز به درمان دارند. تعداد فرزندان خانوادهها زیاد است و فقیرند. فقر آهن دارند و زینک و مولتیویتامین دریافت نمیکنند. ما تا جایی که بتوانیم برایشان تهیه میکنیم و تحت چکاپ مدام قرارشان میدهیم، اما کمخونی و تالاسمی مینور بین کودکان بسیار زیاد است.»
به گفته او، بیشتر کودکان لاغرند که بهدلیل فقر پروتئین اتفاق میافتد و بهطور ویژه در مورد کودکانی که از روستاها یا کوههای اطراف میآیند این مسئله بیشتر دیده میشود. مردم استانهای جنوبی کشور بهدلیل خشک شدن تالابها و پوشش گیاهی این منطقه در معرض بیماریهای تنفسی هم هستند.
یکی از متخصصان اطفال بندر جاسک در هرمزگان شاهد مرگ دو کودک زیر ششماه در اثر سوءتغذیه بوده است: «چندین کودک زیر یکسال با مشکل نارسایی رشد داشتیم که در زمان شیوع بیماریهای تنفسی اوضاع بسیار بدتری پیدا کردند. دو کودک یکی، ششماهه و دیگری، چهار ماهه را به بیمارستان اعزام کردیم اما یکی از آنها در راه بیمارستان جانش را از دست داد و دیگری به بیمارستان اعزام شد، چند روزی هم در آیسییو بود اما نجات پیدا نکرد و فوت شد.»
هرچه به سمت مناطق روستایی سیستانوبلوچستان حرکت کنید، محرومیت بیشتری دیده میشود: «برخی از این روستاها امکانات بسیار پایینی دارند، مسیرهای صعبالعبور دارند و تردد کامیونهای آب و غذا بهسختی ممکن میشود. آب تانکر در برخی از این روستاها تا مدتها عوض نمیشود. کودکان این روستاها کاهش وزن شدید دارند، بیشتر کودکان مصرف گوشت و پروتئین پایینی دارند و درنتیجه فقر آهن و کمخونی بسیار زیاد است.»
مجموعه این عوامل باعث پایین بودن سطح بهداشت محیط زندگی این کودکان شده که بدنهای ضعیف و نحیف آنها تاب تحملاش را ندارد: «میان کودکان روستایی انگل به وفور دیده میشود. انگل باعث میشود کودکان رشد نکنند، میل به غذا نداشته باشند و درنهایت درگیر سوءتغذیه شوند.»
او مادرانی را دیده که تا 11 کودک داشتند: «آنها نمیتوانند برای خوراک و تغذیه فرزندانشان هزینه کنند. من چندینبار از مادران شنیدم که کودکشان گوشت مصرف نمیکند و این درحالیاست که خوراکیهای مضر و ناسالم سوپرمارکت همیشه در دست آنهاست.»
طباطبایی معتقد است، سوءتغذیه باعث ضعف سیستم دفاعی و ایمنی میشود، مقاومت بدن نسبت به عفونتها کاهش مییابد و افراد زودتر مبتلا به بیماریهای عفونی میشوند: «سیستانوبلوچستان استانی است که در آن عفونت زیاد است. در جنوب استان، بیماری مالاریا وجود دارد و در شمال و جنوب استان، بیماری سل به شکل گسترده وجود دارد و بیماریهای عفونی و ویروسی مانند وبا از مرز پاکستان وارد استان میشود.
بنابراین کسانی که سوءتغذیه دارند دچار ضعفبدنی و کمخونی میشوند و مواد مغذی بدن آنها کم میشود؛ درنتیجه مرگومیر آنها بالا میرود.» به همین دلیل است که مرگومیر مادران باردار و کودکان زیر پنج سال در سیستانوبلوچستان، از آمار متوسط کشوری بالاتر است.
مردم شهرهای بزرگ، گرفتار سوءتغذیه
سوءتغذیه تنها محدود به حاشیه شهرها و مناطق روستایی استانهای کمبرخوردار نیست. عطیه ادریسی، متخصص اطفال درباره کودکانی که در اصفهان مبتلا به سوءتغذیهاند و او آنها را از نزدیک دیده است، به «هممیهن» میگوید: «کودکانی بودند که بهدلیل کمبود دریافت مواد غذایی دچار سوءتغذیه بهصورتی شده بودند که از نظر جسمی برای آنها مشکلاتی مانند کمخونی یا ورم دستوپا ایجاد کرده بود یا وزنشان از نمودار رشد خودشان افت کرده بود.»
یکی از کودکان مبتلا به سوءتغذیه در اصفهان که در بخش گوارش کودکان بستری شده، کودکی پنج ماهه بوده: «وزن او بهشدت کم بود و بسیار ریزجثه مانده بود. مادرش از نظر اقتصادی از طبقات پایین بود اما تنها مشکل این نبود. او از نظر فرهنگی هم درک پایینی داشت.
تمام طول شب به فرزندش شیر نمیداد. بچه تمام شب گریه میکرد اما مادر نسبت به او بیتوجه بود یا شیرخشک رقیقشده به او میداد. زمانی که بستری شد و شیرخشک با پروتئین بالا دریافت کرد، وزن گرفت و مرخص شد.» آنها جان میگیرند و از بیمارستان مرخص میشوند اما مشخص نیست پس از مدتی دوباره به بیمارستان برگردند یا نه.
ادریسی درباره نمونه دیگری از کودکان مبتلا به سوءتغذیه میگوید: «نوه یکی از پرسنل بخش خدمات بود که بهدلیل کوتاهی قد او را به بیمارستان آورده بودند. دستوپای کودک کاملاً ورم داشت که نشاندهنده سوءتغذیه شدید پروتئینی بود. زمانی که علت را پرسیدم گفتند، پدر و مادر از هم جدا شدند.
آنها دو فرزند داشتند یکی دختر و دیگری پسر؛ این فرزند دختر خانواده بود که بهدلیل عدم رسیدگی غذایی اصولی دچار سوءتغذیه شده بود. با اینکه کودک بیشتر اوقات پیش مادرش بوده اما مادر علاقهای به فرزند دخترش نداشت و تغذیه درستی برای او اعمال نکرده بود. این کودک سهسالونیمه بود اما قدش بهاندازه کودکی یکسالونیم، دوساله رشد کرده بود.»
مرگ، پایان بحرانی عمیق و مزمن است که آسیبهای برگشتناپذیر رشدی را بر گُرده نحیف کودکان میگذارد. محمدهاشمی، متخصص تغذیه، اثرات سوءتغذیه بر کودکان را چند بُعدی میداند: «تکافو نکردن مواد اولیه یا انرژی میتواند در روند رشد کودکان چه بهلحاظ جسمانی و چه به لحاظ ذهنی، همچنین روی بلوغ آنها تاثیر منفی بگذارد و آنها را با تبعات برگشتناپذیر در کل دوران زندگیشان مواجه کند.»
ادریسی هم دو سال ابتدایی زندگی کودک را زمان طلایی رشد مغز میداند: «بیشترین رشد مغز و دور مغز در دو سال اول اتفاق میافتد و اگر سوءتغذیه بهویژه فقر آهن و کمبود دریافت پروتئین در این مدت اتفاق بیفتد، کودک در آینده دچار مشکلات جدی در زمینه هوش میشود. خلاقیت و ابتکار خود را از دست میدهند، در انجام تکالیف در دوران مدرسه با مشکل روبهروست و از بقیه همسنوسالانش عقب میماند.»
به گفته او، رشد قدی و وزنی آنها هم در ادامه ممکن است بهطور کامل اصلاح نشود و عقبماندگی رشدی در زمانی که دچار سوءتغذیه بودند جبران نمیشود؛ به همین دلیل هم قد آنها نسبت به بقیه بزرگسالان کوتاهتر میماند.
جای خالی آموزش
به باور متخصصان تغذیه، سوءتغذیه فقط با لاغری پدیدار نمیشود. این بیماری، آیینهای از شکافهای عمیق اجتماعی، نابرابری اقتصادی، سیاستهای مقطعی و آموزشهایی است که به مقصد نرسیدند. کودکانی هستند که درگیر سوءتغذیهاند اما بهدلیل دریافت کالری بالا بهجای مواد اولیه درست، درگیر چاقی میشوند. مادران و پدرانی هستند که قدرت خرید کافی دارند اما دانش کافی برای سیر کردن فرزندشان را ندارند.
به گفته هاشمی، متخصص تغذیه: «در حال حاضر برخی از کودکان کالری کافی دریافت میکنند اما مواد غذایی کافی دریافت نمیکنند. آنها کالریهایشان را از مواد کمارزش غذایی مثل چیپس، پفک و مانند اینها دریافت میکنند، انرژی کافی دارند اما این مواد غذایی با وجود داشتن انرژی مواد لازم برای رشد، بلوغ و تکامل آنها را در خود ندارد.»
به گفته او، آنها تنها به سیر کردن شکم بچه با آنچه در دسترس یا سهلالوصول است و بچه هم آن را دوست دارد، فکر میکنند. این شکل از سوءتغذیه بهخصوص در جوامع شهری بسیار رایج است. هاشمی حل مشکل سوءتغذیه را نیازمند رویکردی چندنهادی میداند: «حوزه کودکان، نهادهایی مانند وزارت آموزشوپروش و وزارت بهداشت را درگیر میکند، رسانهها نیز نقش موثری دارند و بحث سوءتغذیه باید یک رویکرد چندنهادی باشد، بهعنوان یک مسئله ملی با آن برخورد شود و علاوه بر حمایتهای مالی و اقتصادی که دولت میتواند از این گروهها داشته باشد، در این حوزه حمایتهای علمی انجام شود.»
او معتقد است، مادران و بهدنبال آنها کودکانشان نیازمند آگاهی از اصول یک تغذیه درستاند: «آنها باید نیازهایشان را بشناسند و در این صورت خودشان هم میتوانند به حلشدن این موضوع کمک کنند.»
مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت هم تمام دلایل سوءتغذیه را مربوط به توانایی نداشتن خانوارها در تامین تغذیه نمیداند: «در برخی از موارد بحثهای آموزشی وجود دارد. خانوار ممکن است توانمندی خوبی داشته باشد اما اطلاعات کافی درباره چگونگی تغذیه صحیح نداشته باشد و ما خانوادههایی داریم که کودکانشان مبتلا به سوءتغذیه هستند اما در پنج دهک ابتدایی جامعه نیستند.»
به باور طباطبایی، متخصص تغذیه در سیستانوبلوچستان هم نبود آموزش برای استفاده از منابع محدود غذایی که در اختیار خانوارهاست، یکی از دلایل عمده ابتلا به سوءتغذیه است: «اگر منابعی هم در اختیار آنها باشد، سواد ترکیب مواد غذایی محلی یا استفاده از منابع پرانرژی و مغذی غذایی را ندارند. آنها آموزش را در اختیار ندارند.»
او آموزش را وظیفه دولت میداند: «باید تیمهایی همه افراد بهخصوص مادران و زنان خانواده را آموزش دهند تا از مواد محلی در دسترس خودشان که کم هم نیست، ترکیبات موثری که رفع سوءتغذیه میکند پیدا و استفاده کنند.»
یونیسف هم در زمینه سلامت و تغذیه کودکان همکاریهایی را در سالهای اخیر با دولت ایران داشته است. اسماعیلزاده، مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت درباره این همکاریهای میگوید: «ما چند برنامه را با همکاری یونیسف پیش میبریم که ازجمله آنها توزیع مگادوز ویتامین A است که در 42 دانشگاه علومپزشکی کشور برای کودکان دو تا پنج سال برای پیشگیری از عفونتهاست. مگادوز ویتامین A توسط یونیسف تامین میشود و اثربخشی آن هم در حال ارزیابی است.» از سوی دیگر دفتر بهبود تغذیه جامعه در حال تدوین نقشه تغذیه کشور است: «ما نقشه تغذیه کشور را برای شاخصهای متعدد در حوزه تغذیه از سال 1401 تدوین کردیم که یکی از آنها بحث سوءتغذیه، لاغری و کوتاهقدی است. شاخصهای متعدد دیگری مانند لاغری سالمندان، چاقی کودکان و بزرگسالان، کمبود ویتامین D، کمخونی و بحث الگوی نامطلوب مصرف مواد غذایی مطرح است.
این نقشه برای تمام استانهای کشور از سال 1401 تدوین شده و نقشه سال 1402 هم نهایی شده، در حال تدوین نقشه 1403 هستیم و یکی از اهداف و اولویتهای دفتر امسال این است که شاخصهای مربوط به نقشه تغذیه، هم برای کل کشور، هم به تفکیک استانها و هم به تفکیک شهرها، بهصورت یک روند شاخصهای تغذیهای در این سه سال در قالب یک کتابچه منتشر شود که ما در حال انجام آن هستیم.»
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1021556/