سرمقاله اعتماد/ شیخ زاید و طعم شیرین نزدیکی به ایران
مقالات
بزرگنمايي:
ندای لرستان - اعتماد / «شیخ زاید و طعم شیرین نزدیکی به ایران» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم نصرتالله تاجیک است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در میان همسایگان جنوبی ایران، امارات بیش از دیگران در برابر قدرت و پهنه ژئوپلیتیکی ایران احساس نامطبوع و آسیبپذیری دارد! این ریشه در عوامل سیاسی، جغرافیایی و ژئوپلیتیکی دارد که سابقه تاریخی و روانشناختی خاندان آل نهیان از قبیله بنییاس و موقعیت این خاندان در میان قبایل دیگر هم دارد ولی بازیهای منطقهای و بینالمللی هم در آن موثر هستند. پس سه دسته عامل داریم ولی تاریخچه خاندان آل نهیان و چگونگی قدرتیابی شیخ زاید و کودتای او علیه برادر بزرگترش که بزرگش کرده بود، موضوع این یادداشت نیست، اما قابل توجه و پرداختن توسط تاریخدانان کشورمان است، زیرا رفتار کنونی محمد بن زاید در کنار سایر عوامل یعنی عوامل سیاسی داخل و خارج منطقه و از جمله یارگیریها، جغرافیایی و ژئوپلیتیکی که موضوع این یادداشت است با توجه به روانشناسی پدرش فهم بهتری از موضوع میدهد! و من فقط با استفاده از چند سند وزارت امور خارجه و وزارت اطلاعات مندرج در کتاب تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی (بهمنی قاجار: 1394) زیربنای بحث خودم را میسازم. سیاست خارجی ایران در زمان رژیم شاه به عوامل روانشناختی اعراب توجه داشت. روش رژیم گذشته ایران در مقابل همسایگان جنوبی، برخورد با احترام در ظاهر و تندترین سخنان در ملاقاتهای خصوصی بود! و با شیخ زاید حاکم ابوظبی و بنیانگذار امارات و پدر حاکم کنونی ارتباطات نزدیکی در حد نماینده ساواک یا کنسول ایران در دوبی قبل از رفع اشغال از جزایر سهگانه داشت و تشریفات دربار در سال 1354 در اولین سفر وی به ایران چهار سال بعد از اعاده حاکمیت ایران بر سه جزیره از انگلیس در سال 1350 در حالی که به کنه سیاست یکی به نعل یکی به میخ شیخ زاید آشنا و مشکلات او را درک میکرد، وی را سوار بر کالسکه دو اسبه کرد و به محل اقامتش برد تا طعم شیرین نزدیکی به ایران را احساس کند! وی در مقابل این احترام و عزت ایران فرو ریخت!
اما به نوبه خود این را به سایر حکام هشتگانه قطر، بحرین، شارجه، راس الخیمه، عجمان، فجیره، امالقوین و دوبی که قرار بود با ابوظبی تشکیل اتحادیه دهند و دو تای اولی منصرف شدند و نیز عربستان و کویت و سایر تندروهای عرب مخالف رژیم شاه فروخت و موقعیت خود را از طریق نزدیکی به ایران تثبیت کرد! یعنی در حالی که ایران در معامله با انگلیس که در ازای اعاده حاکمیت جزایر سهگانه تشکیل امارات متحده عربی از شش کشور ابوظبی، شارجه، عجمان، فجیره،امالقوین و دوبی را به رسمیت شناخت او نیز با هوشمندی موقعیتش را در میان سایر حکام مستحکم و اتحادیه را با کمک انگلیس تاسیس کرد و راسالخیمه نیز بعدا به آن پیوست! شیخ زاید پیش از تاسیس کشور امارات در ملاقاتهایش با مقامات ایرانی بارها تلاش کرد به ایران ثابت کند که قدرت ایران را درک میکند و درصدد تامین نظرات ایران درباره جزایر سهگانه است. به دنبال آزادسازی جزایر سهگانه از اشغال انگلیس در نهم آذرماه 1350 و اعاده حاکمیت ایران بر این جزایر که در توافق ایران و انگلیس یک روز قبل از تاسیس امارات صورت گرفت، موضوع حاکمیت ایران بر جزایر از دیدگاه شیخ زاید تمام شده تلقی شده بود. وی نه تنها در مذاکرات با مقامات ایرانی، بلکه در دو سفر خود به ایران در سالهای 1354 و 1356 و بیانیههای رسمی پس از این دیدارها نیز هیچ گونه اشاره و ادعایی علیه حاکمیت ایران بر جزایر نداشت . او هفت ماه قبل از رفع اشغال در مذاکره با نماینده ساواک در دوبی در 2/2/1350 میگوید باتوجه به اینکه ایران بزرگترین و قدرتمندترین و نزدیکترین همسایه به امارات خلیج فارس است، هدف اصلی ابوظبی، عملی کردن نظر ایران است. برای من و شیخنشین ابوظبی، دوستی ایران مهم است، نه وجود این چند جزیره. در ملاقاتی دیگر میگوید ما به دوستیمان از جهات مختلف از جمله اینکه ایران قویترین همسایه است که در خلیجفارس داریم، احتیاج داریم و مساله جزایر هیچ ارتباطی به ابوظبی ندارد، مسالهای بین ایران و حکام راس الخیمه و شارجه است (مذاکره شیخ زاید با نماینده ساواک، 16/2/1350) شیخ زاید در اظهارنظری دیگر در مذاکره با نماینده ساواک در 5/2/1350، به ایران توصیه کرد که برای حل مساله جزایر با شیوخ شارجه و راس الخیمه که با اصول سیاست بینالملل آشنایی ندارند، مذاکره نکنید، بلکه با کویت و عربستان سعودی که به ظاهر خود را دوست ایران نشان میدهند، مذاکره کند که اولا از تحریک حکام راس الخیمه و شارجه که مهمترین عامل عدم قبول نظریات ایران از طرف آنهاست، خودداری کنند، دوما عربستان سعودی و کویت را تحت فشار قرار دهد تا با اختیاری که آن دو از طرف امارات خلیج فارس دارند، مساله جزایر را حل کنند و حکام راس الخیمه و شارجه را برای مذاکره به پشت میز بنشانند یا اینکه از هر یک از دولتین کویت و عربستان سعودی یک نفر و از چهار شیخنشین دوبی و ابوظبی و قطر و بحرین هر کدام یک نفر نماینده انتخاب شده و این هیات از آخرین نظریات حکام راس الخیمه و شارجه اطلاع حاصل کرده و با ایران برای حل مساله جزایر تماس برقرار کنند و ایران باید صراحتا به کویت و عربستان سعودی بگوید اگر طالب استقرار امنیت خلیج فارس و معتقد به تشکیل فدراسیون امارات خلیج فارس هستند، اول باید مساله جزایر را حل کنند و فدراسیونی که از طرف ایران تایید و حمایت نشود، بیفایده است (مذاکره شیخ زاید با نماینده ساواک، 5/2/1350) .
شیخ زاید در آستانه اعلام موجودیت امارات و نیز اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه، نقش فعالتری در جهت حل و فصل مساله جزایر با کسب رضایت ایران بر عهده گرفت و از جمله در مذاکره با فرستاده دولت ایران در سوم آبان 1350 تصریح کرد: «من نمیدانم این جزایر در کجا واقع هستند؟ شنزار هستند یا سنگی؟ من خدا را شاهد میگیرم که تا سرحد امکان به شیوخ شارجه و راسالخیمه نصیحت کردم که با ایران کنار بیایید و موجبات رنجش ایران را فراهم نکنید.» او در دیدار ششم آبان 1350 با دیپلماتهای انگلیسی مقیم خلیج فارس نیز پذیرش پیشنهادات ایران را به صلاح شارجه و حتی موجودیت امارات دانست. در هشتم آذرماه 1350 نیز ریچارد بومونت، سفیر انگلیس در قاهره اظهار داشت که شیخ زاید یادداشت تفاهم در حال انعقاد ایران و شارجه را پذیرفته و مورد ستایش قرار داده است.
او در سفر به سوریه نیز بیانیه مشترکی با حافظ اسد علیه حاکمیت ایران بر جزایر منتشر کرد، اما پس از بازگشت در 9 شهریور 1351 در دیدار با امینالله فروغی کنسول ایران در دوبی سعی کرد این بیانیه را به عنوان اقدامی نمایشی جهت کاستن از فشارهای دولتهای تندرو عربی و در راس آنان عراق توجیه کند. او گفته است: حافظ اسد شخصا مردی است که به حفظ دوستی با ایران علاقه دارد و حتی خیلی به من سفارش کرد که در راه دوستی امارات و ایران بکوشم و لحن ملایم بیانیه هم ناشی از ترس سوریه از عراق بود. این روال فشار کشورهای تندروی عرب مانند الجزایر، عراق، لیبی و یمن جنوبی در ظاهر و عربستان و کویت در باطن تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ادامه داشت و در بیانیهها خود را بروز میداد، اما شیخ زاید شخصا علاقهای به رویارویی با ایران نداشت. بهطوری که عراق، کویت، لیبی، الجزایر و یمن جنوبی در 1350 از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند که پس از یک جلسه طولانی چند ساعته قطعنامهای علیه ایران صادر نشد.
از مطالب بالا چنین مستفاد میشود، شیخ زاید که فردی عامی و دارای سواد قرآنی، اما با کیاست بود و از وزن ایران برای ایجاد توازن با قدرتهای منطقهای و تثبیت موقعیت خود و کشور تازه تاسیس بهره میبرد، تلاش کرد با ایران رو در رو نشود! اما انتقادی که به سیاست خارجی ایران در آن دوران وارد آمده، این است که چرا موضوع سه جزیره با همه مدارک و مستندات حقوقی که بسیاری توسط انگلیس تهیه شدهاند، در هفت سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران استخوان لای زخم نگه داشته شده و ایران نه تنها به تشکیل این کشور کمک کرده، بلکه در تثبیت آن نیز موثر بوده است. ایران میتوانست در شناسایی این کشور تازه تاسیس از منظر حقوقی، سیاسی و حتی ژئوپلیتیکی رویکرد دیگری داشته باشد. بعضی نیز این روند را ناشی از دو دوزه بازی شیخ زاید بین ایران و اعراب نسبت میدهند! اما هر تفسیری که داشته باشیم بدون شک قضیه سه جزیره فقط موضوع اماراتی-ایرانی نیست و تابعی از متغیرهای موقعیت و اقتدار و قدرت ایران در منطقه است. در شماره بعدی این مطلب را میشکافم. انشاءالله!
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/985156/