فارن افرز: مذاکرات ایران و آمریکا در چه شرایطی موفق خواهد شد؟
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رئیسجمهور آمریکا علاقمندی تقریباً غریزی به معاملهگری دارد و گفتهاست که قصد دارد ایران را به لحاظ اقتصادی پررونق کند اما شواهدی هم وجود دارد که باعث وحشتزدگی میشود.
کامفورت ارو، رئیس اندیشکده گروه بینالمللی بحران-فارن افرز| مقامهای ایرانی و آمریکایی روز شنبه 23 فروردین گفتوگوها برای محدود کردن برنامه هستهای ایران را از سر گرفتند. این گفتوگوها پس از آن آغاز شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اوایل ماه مارس نامهای برای [آیتالله]علی خامنهای، رهبر معظم ایران، ارسال کرد و در آن پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد.
پیش از آغاز این گفتوگوها، ترامپ در جمع خبرنگاران گفت: «یک ملاقات بسیار بزرگ در پیش رو داریم. خواهیم دید که چه خواهد شد.» شواهد زیادی وجود دارد که براساس آنها بتوان به توفیق این اقدام ترامپ امیدوار بود.
رئیسجمهور آمریکا علاقمندی تقریباً غریزی به معاملهگری دارد و گفتهاست که قصد دارد ایران را به لحاظ اقتصادی پررونق کند اما شواهدی هم وجود دارد که باعث وحشتزدگی میشود. همزمان با اینکه ترامپ مسیر گفتوگو را پذیرفتهاست، مقامهای آمریکایی در حال تشدید فشار بر تهران هستند. دولت ترامپ اجرای تحریمها را با هدف ورشکسته کردن ایران تشدید کردهاست و حملات هوایی به حوثیهای تحت حمایت ایران در یمن انجام میدهد.
خود ترامپ هم یک مهلت کوتاهمدت دوماهه به ایران دادهاست که به یک توافق بر سر برنامه هستهای برسد. او به وضوح تهدید کردهاست که اگر دوطرف در رسیدن به توافق شکست بخورند، به ایران حمله نظامی خواهد کرد. هیچکس نباید به جنگی میان ایران و آمریکا علاقمند باشد. اگر آمریکا به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، ممکن است بتواند به صورت موقت برنامه هستهای ایران را به عقب براند.
ایران نیز بلافاصله با حملات منطقهای خودش واکنش نشان خواهد داد و بیش از پیش خاورمیانه را وارد هرج و مرج خواهد کرد. به همین دلیل است که دونالد ترامپ گفتهبود: «همه توافق دارند؛ که توافق کردن بر آن کاری که همه از آن خبر دارند، ترجیح دارد.»
اما شروع کردن گفتوگوها یک مسئله است، رسیدن به یک توافق یک مسئله دیگر. تردیدی وجود ندارد که ترامپ میتواند شمشیر آخته درد شدید اقتصاد به ایران وارد کند. این موضوع چه در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ و چه در کارزار فشار حداکثری که او مجدداً احیا کردهاست، مشخص بود. اما برای رسیدن به ثمره دیپلماتیک، ترامپ باید به جای اینکه در پی تسلیم شدن کامل ایران برود، دنبال اهداف قابل دستیابی باشد.
مقامهای ایرانی باور دارند که تنهای چیزی که از تحمل محرومیت خطرناکتر است، تسلیم شدن در مقابل مطالبههای حداکثری آمریکا است. معنایش این نیست که فشار در دیپلماسی با ایران جایی ندارد. ایران برای مذاکره با دولت ترامپ نسبت به مذاکره با دولت بایدن علاقمندتر است، از یک سو به این دلیل که اثر انباشته تحریمها وضعیت اقتصادی ایران را در شرایط وخیمی قرار دادهاست و از سوی دیگر به این دلیل که ایران از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته آسیبپذیرتر است.
18 ماه جنگ با اسرائیل باعث تضعیف شدید شبکه متحدان ایران شدهاست و ساختار دفاع هوایی ایران هم تضعیف شدهاست. اما فشار آمریکا باید با هدفهای واقعگرایانه پیوند بخورد. در هر صورت باید به یاد داشت که توافق هستهای 2015 فقط به این دلیل به دست نیامد که تحریمهای بیشتر ایران را تحت فشار قرار دادهبود، بلکه به این دلیل هم بود که آمریکا آمادگی داشت مادامی که ذخایر اورانیوم و پلوتونیوم ایران به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند و برنامه هستهای ایران تحت نظارت شدید باشد، مطالبهاش را برای تعطیلی کامل برنامه هستهای ایران کنار بگذارد.
اگر ترامپ واقعاً علاقمند باشد که توافقی با ایران امضا کند، درست مثل ایران باید آماده باشد که تا حدی کوتاه بیاید. برای مثال ترامپ باید آمادگی داشتهباشد که اجازه بدهد به ازای مرتفع شدن بخشی از تحریمها، از جمله آزادی تجارت نفتی و دسترسی به داراییهای خارج از کشور، ایران همچنان بخشی از برنامه هستهای و موشکیاش را حفظ کند. در غیر این صورت گفتوگوها ممکن است شکست بخورد و باعث جنگ منطقهای شود که هیچکس به آن علاقمند نیست و قطعاً خلاف منافع آمریکا است.
شمارش معکوس
توافق هستهای 2015 ایران هرچند که پیچیدهبود، اما به نسبت بر مبنای معامله سادهای بنا شدهبود. جمهوری اسلامی ایران ترتیباتی برای محدودیت و شفافیت در برنامه هستهای خود پذیرفت و به ازای آن از رفع شدن تحریمها بهرهمند شد.
آن توافق برنامه موشکی ایران و حمایت این کشور از گروههای غیردولتی را در سراسر خاورمیانه محدود نکرد. ایران اجازه نداد که هیچیک از این دو مسئله بخشی از مذاکرات باشد. اما توافقی که به دست آمد محدودیتهای جدی برای رفتار ایران ایجاد میکرد.
ایران سطح غنیسازی و میزان ذخایر اورانیوم غنیشدهاش را محدود کرد و تاسیسات هستهایاش را بر روی نظارت و بازرسی شدید باز کرد. اما سال 2018 ترامپ توافق را کنار گذاشت و سرعت توسعه برنامه هستهای ایران افزایش یافت. امروز ایران میتواند در عرض چند روز مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت بمب هستهای تولید کند و به میزانی ذخایر سوخت در اختیار دارد که با آنها بتواند چند سلاح هستهای بسازد.
بر اساس اغلب تخمینها اگر ایران اراده کند، میتواند در عرض چند ماه چند بمب هستهای عملیاتی داشتهباشد. به عبارتی ایران در آستانه تبدیل شدن به دهمین قدرت هستهای جهان قرار گرفتهاست. بسیاری از نخبگان ایران به تدریج خواهان هستهای شدن این کشور میشوند. این روزها شبکه متحدان منطقهای ایران، موسوم به محور مقاومت، از هر زمان دیگری در چندین سال گذشته ضعیفتر شدهاست و کار ایران را برای تهدید اسرائیل و ایالات متحده آمریکا سختتر کردهاست. ضعیف شدن حزبالله در لبنان برای ایران یک ضربه بزرگ محسوب میشود.
تهران حزبالله را بهعنوان یک عنصر بازدارنده جدی در مقابل اسرائیل تلقی میکرد؛ اما اسرائیل زرادخانه موشکی این گروه را از بین برد و فرماندهان ارشد آن را ترور کرد. تندروها در تهران بیش از پیش استدلال میکنند که برای امن نگه داشتن ایران، باید به سلاح هستهای دست پیدا کرد اما به نظر میرسد که برخلاف تندروها [آیتالله] خامنهای همچنان به برنامه هستهای ایران به عنوان یک اهرم مذاکراتی نگاه میکند.
در عین حال ممکن است او نگران باشد که دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا بتوانند به سرعت تلاش ایران برای تسلیحاتیسازی برنامه هستهای را شناسایی کنند و چنین اقدامی باعث حمله نظامی به ایران شود. اما اگر تنشها افزایش پیدا کند، احتمالاً او از جانب نظام مستقر درون ایران بیشتر تحت فشار قرار میگیرد.
زمان برای روشهای جایگزین هم در حال تمام شدن است. در توافق هستهای 2015 یک مکانیسم بازگشت فوری (Snapback) پیشبینی شدهبود که اجازه میداد هر یک از طرفهای این توافق تحریمهای بینالمللی را مجدداً علیه ایران اعمال کنند.
این ماده توافق مهرماه امسال منقضی میشود، در نتیجه در این زمینهها زمان به سرعت در حال گذشتن است. اگر توافقی مسالمتآمیز برای به عقب برگرداندن پیشرفتهای هستهای ایران به دست نیاید، فرانسه، آلمان و بریتانیا احتمالاً مکانیسم حل اختلاف برجام، موسوم به مکانیسم بازگشت فوری (Snapback) را فعال خواهند کرد. چین و روسیه احتمالاً تلاش خواهند کرد جلوی اجرای چنین درخواستی را بگیرند، اما بنابر سازوکار پیشبینیشده در توافق، امکان استفاده از حق وتو در این زمینه وجود ندارد.
به این ترتیب قدرتهای غربی، دستکم روی کاغذ میتوانند ادعا کنند که محدودیتهای پیش از توافق 2015 مجدداً علیه ایران اعمال شدهاست. ایران هم به نوبه خود تهدید کردهاست که اگر تحریمها مجدداً اعمال شوند، از پیمان عدم اشاعه (NPT) خارج میشود. چنین اقدامی از سوی تهران راه را هموار خواهد کرد تا همه نظارتهای رسمی بر برنامه هستهای خود را کاهش دهد.
در چنین شرایطی ترامپ هم به نوبه خود بسیار بیشتر از گذشته از سوی اسرائیل و تندروهای واشنگتن تحت فشار قرار خواهد گرفت که به ایران حمله کند. اسرائیل حتی ممکن است تصمیم بگیرد که دست تنها به ایران حمله کند که این کار قطعاً پای آمریکا را هم به جنگ خواهد کشاند.
با این حال حتی یک حمله گسترده و بزرگ آمریکا و اسرائیل هم بعید است که به برنامه هستهای ایران پایان دهد. جمهوری اسلامی ایران به میزانی مواد غنیشده ذخیره کردهاست و سانتریفیوژهای پیشرفته در نقاط متعدد انبار کردهاست که ارتشهای آمریکا و اسرائیل نمیتوانند با قطعیت همه آنها را نابود کنند. ایران در عین حال تعداد بسیار زیادی متخصص هستهای دارد که در صورت نیاز میتوانند برنامه هستهای ایران را احیا کنند.
حتی ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا هم نشان میدهد که هر گونه آسیبی به برنامه هستهای ایران در نتیجه یک حمله نظامی، کوتاهمدت خواهد بود و احتمالاً در عرض چند ماه جبران خواهد شد. اگر آمریکا واقعاً بخواهد با استفاده از زور برنامه هستهای ایران را متوقف کند، یا باید به صورت متناوب به ایران حمله کند یا اینکه کارزار تغییر نظام در ایران را اجرا کند تا این چرخه را بشکند که نتایج آن به شدت غیرقابل پیشبینی است.
حمله به ایران در عین حال میتواند باعث تشدید گسترده تنشها در منطقه شود. هرچند ممکن است متحدان ایران تضعیف شدهباشند، اما ایران همچنان گزینههایی بهویژه از طریق حوثیها، گروههای تحت حمایت ایران در عراق و همچنین زرادخانه موشکی خودش در اختیار دارد. ایران میتواند علیه اسرائیل و داراییها، نیروها و منافع آمریکا اقدام تلافیجویانه انجام دهد.
یک ارزیابی جدید اطلاعاتی از سوی آمریکا نشان میدهد که هرچند ایران در یک سال گذشته زخمخورده است، اما توانایی دارد «آسیب جدی به حملهکننده وارد کند، حملات منطقهای انجام دهد و دریانوردی را مختل کند.» ایران حتی میتواند به زیرساختهای نفتی خلیجفارس حمله کند و قیمت نفت را به شدت افزایش دهد.
بله گرفتن
همه این واقعیتها به شکل واضحی دهشتناک هستند. هیچکس از جنگی میان ایران و آمریکا سود نمیبرد و به همین جهت همه طرفها انگیزه دارند که جلوی چنین اتفاقی را بگیرند. این موضوع باعث میشود که دیپلماسی همچنان بخت موفقیت داشتهباشد. برگزاری مذاکرات ایران و آمریکا که دور نخست آن در عمان برگزار شد، میتواند شرایط را در مسیر مطلوبی قرار دهد.
طرفها باید به دنبال رسیدن به دو هدف باشند: روشن کردن ساز و کار تعامل دوجانبه و مشخص کردن گستردگی توافق نهایی. ایران همچنان حاضر نمیشود تعهدی را در مورد تعامل مستقیم با مقامهای آمریکایی بپذیرد. چنین موضعی هم غیرسازنده است و هم ناکارآمد. مخاطرات چنان شدید است و زمان چنان ناچیز است که ایرانیها بخواهند از مذاکره رودررو با همتایان آمریکایی اجتناب کنند. آمریکا هم به نوبه خود باید توجه کند که به گونهای مطالباتش را مطرح کند که «مدل لیبی» (آنگونه که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل پیشنهاد داد) و درخواست جمعآوری کامل برنامه هستهای ایران، بعید است که مورد پذیرش قرار گیرد.
در عوض محدودیت و شفافیت میتواند راه زیادی برای برطرف کردن نگرانیهای عدم اشاعه طی کند و به شکل قابل توجهی ایران را از آستانه هستهای دور کند. روشن کردن این مسائل و در شرایط بهتر پیدا کردن زمینههای مشترک باعث خواهد شد که انگیزههای بیشتری برای گفتوگو در مورد جزئیات مهمتر ایجاد شود.
ایران و آمریکا برای اینکه گفتوگوها موفق شود، باید ملزومات دیپلماتیک گستردهتری را هم بپذیرند. اگر آمریکا اسلحه را روی سر ایران بگیرد، ایران حاضر به مذاکرهی درست نخواهد شد. ترامپ هم اگر وارد شکلی از تعامل مستقیم و دیپلماسی شخصی نشود، مذاکرات را جدی نخواهد گرفت.
او علاقمند است که بتواند مستقیماً با مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، مذاکره کند؛ مسئلهای که هیچیک از رؤسای جمهور پیشین حاضر به انجام آن نشدهاند. به عبارت دیگر هر دو طرف اگر میخواهند که زمینههای مشترک پیدا کنند باید با نحوهای که طرف مقابل به مذاکرات وارد میشود کنار بیایند. یکی از راهها برای بهبود دادن بخت مذاکرات ایران و آمریکا و محافظت از آن در مقابل خرابکاریها این است که ترامپ شخصاً وارد فرآیند دیپلماسی شود.
دور نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ نشان داد که او در مقابل ایران اهل نرمش و کوتاه آمدن نیست. اگر توافق هستهای در دسترس باشد، آنگاه ترامپ جایگاه بسیار مناسبی دارد تا تندروهای جنگطلب آمریکایی را وادار کند از این توافق حمایت کنند، همانطور که ریچاد نیکسون، رئیسجمهور پیشین آمریکا توانست به چین سفر کند و روابط پکن و واشنگتن را بهبود دهد.
ترامپ میتواند با استفاده از یک بدهبستان ساده، اما موثر فرآیند را پیش ببرد و درها را برای دیپلماسی سطح بالای مستقیم باز کند. او میتواند به صورت موقت تحریمهای فشار حداکثری را به ازای توقف غنیسازی اورانیوم ایران برای یک مدت مشخص و همزمان، موقتاً متوقف کند.
این کار میتواند زمینه را برای دیدار در سطح رئیسجمهور که ترامپ مدتهاست برای آن لحظهشماری میکند، فراهم کند. اگر برای پیشبرد گفتوگوها جدیت وجود داشتهباشد، عمان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی یا طرف دیگری که ترامپ به آن احترام میگذارد، میتوانند ترتیبات چنین ملاقاتی را پیش ببرند. آنها میتوانند هم میزبان دیدارهای سطح بالا باشند و هم میزبان مذاکرات فنی پس از آن.
ایران و ایالات متحده سابقه تاریخی خصومت تلخی دارند. دره وسیع بیاعتمادی میان دو طرف وجود دارد که دیپلماسی به سختی میتواند روی آن پلی بسازد. اما همچنان احتمال توافق وجود دارد. ایران به توافق نیاز دارد. ترامپ هم یک توافق میخواهد و جایگزین مذاکرات موفق فاجعهبار خواهد بود.
بازار ![]()
شهاب شهسواری
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1021526/